A voltmeter connected to cell membrane

الکتروکاردیوگرافی پایه: پتانسیل الکتریکی، جریان، ولتاژ و بیوالکتریسیته

این درس، به پایه‌ای‌ترین مفاهیم الکتروکاردیوگرافی (Electrocardiography یا ECG یا نوار قلب) می‌پردازد. برای درک درست ECG، باید با مفهوم بیوالکتریسیته آشنا باشیم. برای شناخت بیوالکتریسیته، می‌خواهیم مفاهیم بار الکتریکی و پتانسیل و میدان و ولتاژ و … را مرور کنیم.

۱. جریانی که زندگی را می‌سازد

به وقتی فکر کن که ۵ سال داشتی. شاید تو هم هنگام جشن تولدت، بادکنک را به موهایت می‌کشیدی و سپس آن را در کنار دیوار نگاه می‌داشتی تا به دیوار بچسبد. به آن چشم می‌دوختی و این پدیده تو را سر ذوق می‌آورد. حتماً سوال‌هایی در ذهنت رژه می‌رفتند: چرا بادکنک به دیوار می‌چسبد؟ تا کی می‌چسبد؟ مو‌هایم چه کار کردند؟

روزی دیگر، شاید مارمولکی را دیدی که از دیواری صاف در حال بالا رفتن بود؛ آن‌قدر آسان که انگار دارد روی زمین عادی راه می‌رود.

پدیده‌هایی شگفت‌انگیز هستند. آن‌قدر شگفت‌انگیز که سال‌های سال، قبل از تو و من، افراد مختلفی به دنبال پاسخ پرسش‌های فوق بودند. آن‌ها به جست‌و‌جو و تفکر پرداختند تا جواب را بفهمند و در راستای درک این پدیده یک مدل ذهنی ساختند و با آن جهان‌بینی انسان را توسعه دادند.

در این مدل، مواد دارای خصوصیتی به نام Charge یا بار الکتریکی هستند. قرارداد شد که مواد یا بار مثبت دارند یا بار منفی. هم‌چنین می‌توانند از لحاظ بار، خنثی باشند.

این بارها بر روی هم اثر گذاشته و نیرو وارد می‌کنند. بارهای غیرِهمنام هم‌دیگر را جذب و بارهای همنام یک‌دیگر را دفع می‌کنند.

پدید‌ه‌های زیادی با دخالت بار الکتریکی، در اطراف ما اتفاق می‌افتد. آذرخش، روشنایی لامپ‌ها، چسبیدن بادکنک به دیوار و بالا رفتن مارمولک از دیوار صاف.

اکنون می‌دانیم هنگامی که بادکنک را به موهایت می‌مالی، بین بادکنک و مو، این بارهای الکتریکی جابه‌جا می‌شوند و اساس چسبیدن بادکنک به دیوار همین است.

به مدرسه که رفتی، در مورد الکترون‌ها و جریان و نیروی الکتریکی درس‌هایی را فرا گرفتی. یاد گرفتی که چرا بادکنک به دیوار می‌چسبد. هم‌چنین یاد گرفتی که وقتی کلید چراغ را می‌زنی، حرکت الکترون‌ها است که جریان را به سمت المنت چراغ زردرنگ می‌بَرد.

به این حرکت بارهای الکتریکی، Electric Current یا جریان الکتریکی می‌گویند. وقتی کلید چراغ را می‌زنی، در سیم‌های مسی که به سوی چراغ می‌روند، الکترون‌ها – که در این‌جا بارهای الکتریکی هستند – مشغول به حرکتی منظم شده و جریان الکتریکی به وجود می‌آید.

بعد‌ها، توانستیم این جهان‌بینی خود را کامل‌تر کنیم. فهمیدیم که جریان، تنها به وسیله‌ی حرکت الکترون‌ها نیست که به وجود می‌آید. یک نوع جریان در بدن ما وجود دارد که باعث فشرده‌شدن قلب‌مان می‌شود و این جریان، به خاطر حرکت یون‌ها است.

شاید شب‌هایی بوده که در سکوت، به صدای قلب خود گوش می‌سپاردی و دستت را بر سینه‌ات می‌گذاشتی تا تپش قلبت را حس کنی. تپیدن قلبت به خاطر نوعی جریان است. شبیه همان جریانی که چراغ را روشن می‌کند؛ ولی نه دقیقاً همان. چراغ را حرکت الکترون‌ها است که روشن می‌کند و قلبت را حرکت یون‌ها است که به تپش وامی‌دارد.

به این جریان الکتریکی که به خاطرِ حرکت اتم‌ها یا مولکول‌های دارای بار الکتریکی (یون‌ها) در بدن تو و دیگر موجودات اتفاق می‌افتد، جریان بیوالکتریکی یا Bioelectric Current می‌گوییم. همان جریانی که زندگی را می‌سازد.

۲. گریزی بر فیزیک

حال، بگذار سفر را وارونه آغاز کنیم. بگذار داستانِ شناختنِ این جریانِ سازنده‌ی حیات را بشنویم. شاید این مطالب را بدانی. از تو خواهش می‌کنم که کمی صبوری به خرج و اجازه بده این مفاهیم اولیه را با هم مرور کنیم.

برگردیم به چند هزار سال قبل. به زمان فیلسوفان یونان قدیم. آن‌ها می‌دیدند که اگر تکه‌ای کهربا با پارچه‌ای پشمی مالش داده شود و سپس این قطعه‌ی کهربا را به خرده‌های کاه نزدیک کنیم، کهربا خرده‌های کاه را به سوی خود می‌کشد (می‌رباید). آن‌ها از این پدیده در حیرت بودند.

امروزه، ما بزرگسالان، به سادگی به این اتفاق می‌نگریم. به قول گردر، در ته موهای سبیل خرگوش لم داده‌ایم و پدیده‌های جهان دیگر به راحتی برایمان شگفتی‌آفرین نیستند.

اما برای فیلسوفان یونان باستان،‌ این چنین نبود. آن‌ها از وجود الکتریسیته و الکترون و بار الکتریکی خبر نداشتند. آن‌ها از مشاهده‌ی پدیده‌ی فوق در شگفتی به سر می‌بردند؛ تا این که صدها سال بعد، علت آن کشف شد.

بگذار کمی با دور تند حرکت کنیم. قرن ۱۸ شده است. بارهای الکتریکی را این زمان بود که شناختیم. بنجامین فرانکلین، به شکل قراردادی، آن‌ها را بارهای مثبت و منفی نامید.

البته هنوز نمی‌دانستیم از کجا می‌آیند. ولی می‌دانستیم که این بارها به یکدیگر نیرو وارد می‌کنند. بارهای همنام همدیگر را دفع و دو بار منفی و مثبت، همدیگر را جذب می‌کنند. کمی بعد، شارل آگوستین دو کولُن، نیرویی را که دو بار الکتریکی به همدیگر وارد می‌کنند، محاسبه کرد. قانون کولُن، نتیجه‌ی کارهای اوست.

کولن پتانسیل
Charles-Augustin de Coulomb

اما این‌جا سؤالی مطرح می‌شود: از کجا این دو بار الکتریکی – بدون این که با هم در تماس باشند – از وجود یکدیگر آگاه شده و بر هم نیرو وارد می‌کنند؟ چطور دو میله‌ی پلاستیکی که با پارچه‌ی پشمی مالش داده شده‌اند، از حضورِ بارِ منفی یکدیگر خبردار شده و همدیگر را دفع می‌کنند؟

حس کردن این حضور، به خاطر میدان‌هاست. بار q1 در فضای اطراف خود خاصیتی ایجاد می‌کند که به آن، میدان الکتریکی بار q1 گفته می‌شود. وقتی بار q2‌، وارد میدان الکتریکی بار q1 شود، تحت تأثیر میدان الکتریکی بار q1 قرار گرفته و به آن نیرو وارد می‌شود.

حال، مسئله‌ی جدیدی به وجود می‌آید، در مثال بالا، وقتی که میله‌ی ۱ را به میله‌‌ی ۲ نزدیک کنیم، میله‌ی ۲ به حرکت درآمده و دفع می‌شود. چطور شد این نیرویی که دو بار به هم وارد می‌کنند، به حرکت تبدیل شد؟

حتماً قانون پایستگی انرژی را خوب به یاد داری؛ این که انرژی از بین نمی‌رود، بلکه از شکلی به شکلی دیگر تبدیل می‌شود. می‌دانی که انرژی به دو حالت کلی در اطراف ما وجود دارد: پتانسیل (Potential) و حرکتی (Kinetic).

جسم وقتی که در حال حرکت است، انرژی حرکتی دارد. این انرژی به جرم و سرعت آن وابسته است. انرژی پتانسیل، انرژی ذخیره شده در جسم در حالت استراحت است. انرژی‌ای که نشان می‌دهد اگر جسم به حرکت درآید، قادر به انجام چه میزان کار است. پس وقتی جسم به حرکت در می‌آید، انرژی پتانسیل آن،‌ به انرژی جنبشی تبدیل می‌شود.

همانند وقتی که جسمی را از سطح زمین بلند می‌کنیم و در آن انرژی پتانسیل گرانشی ذخیره می‌شود، یک بار مثبت در نزدیکی بار مثبت دیگری، دارای انرژی پتانسیل الکتریکی می‌شود.

انرژی پتانسیل الکتریکی یک ذره‌ی باردار به ما می‌گوید که در آن ذره چقدر انرژی ذخیره شده است؛ انرژی‌ای که اگر ذره به حرکت درآید، به انرژی جنبشی تبدیل شده و می‌تواند کار انجام دهد.

مانند این است که فردی را به زور در اتاقی زندانی بکنیم. او نمی‌خواهد در این‌جا باشد. اذیت است. در نتیجه، هنگامی که در اتاق باز شود، به سرعت به سمت بیرون فرار می‌کند. دو بار هم‌نام در کنار هم، چنین رفتاری دارند.

پتانسیل
از سایت Solar Schools

مفهوم دیگری به نام پتانسیل الکتریکی نیز داریم.

به یاد داشته باش که «انرژی پتانسیل الکتریکی» و «پتانسیل الکتریکی»، یکسان نیستند؛ فقط به هم مرتبط هستند، اما یکسان نه.

در انرژی پتانسیل الکتریکی، موضوع مهم برای ما، انرژی ذخیره شده در یک ذره‌ی باردار مشخص است. در پتانسیل الکتریکی، ما با ذره کاری نداریم. برایمان مهم نیست که مقدار بار موجود در این ذره چقدر است. یک واحد بار، دو واحد بار، صد واحد بار، هزار واحد بار یا …

این‌جا میدان الکتریکی است که برایمان دارای اهمیت است. پتانسیل الکتریکی به ما می‌گوید که اگر ذره‌ای باردار را وارد یک میدان الکتریکی بکنیم، چقدر انرژی در آن ذخیره می‌شود؛ هر چقدر که مقدار بارش باشد. این جا میدان مهم است. می‌خواهیم میدان را بهتر بشناسیم.

اگر بخواهیم، پتانسیل الکتریکی را برای یک ذره‌ی باردار در یک میدان الکتریکی حساب کنیم، مقدار انرژی پتانسیل الکتریکی ذره‌ی باردار را (متناسب است با محلی که در میدان قرار دارد)،‌ تقسیم بر مقدار بار آن می‌کنیم.

واضح است که انرژی پتانسیل گرانشی یک توپ در ارتفاع یک متری از سطح زمین و یک توپ در ارتفاع صد متری از سطح زمین، متفاوت است. همین اتفاق دقیقاً در یک میدان الکتریکی نیز وجود دارد. هر چقدر که یک بار مثبت را به بار مثبت دیگری نزدیک‌تر بکنیم، انرژی پتانسیل الکتریکی ذخیره شده در آن، بیشتر می‌شود.

به بیان دیگر، پتانسیل الکتریکی، در قسمت‌های مختلف یک میدان یکسان نیست. پتانسیل الکتریکی در یک سانتی‌متری یک ذره‌ی باردار، بیش‌تر از پتانسیل الکتریکی در ده سانتی‌متری آن است.

اگر پتانسیل الکتریکی آن دو نقطه را حساب بکنیم، به اختلاف این دو عدد، اختلاف پتانسیل الکتریکی می‌گویند.

نام دیگرش را حتماً شنیده‌ای. به اختلاف پتانسیل الکتریکی دو نقطه در یک میدان، ولتاژ می‌گوییم. پس، ولتاژ از جنس انرژی پتانسیل است. نوعی فشار الکتریکی است که بین دو نقطه وجود دارد.

وقتی می‌گوییم که ولتاژ باتری قلمی ۱/۵ ولت است، یعنی پتانسیل الکتریکی پایانه‌ی مثبت به اندازه‌ی ۱/۵ ولت از پتانسیل الکتریکی پایانه‌ی منفی بیشتر است.

در یک میدان، اگر ذره‌ای بخواهد بین دو نقطه جابه‌جا بشود، به‌اندازه‌ی اختلاف پتانسیل الکتریکی آن دو نقطه (ولتاژ)، درونش انرژی ذخیره می‌شود یا برعکس، انرژی آزاد می‌کند.

به همان باتری فکر بکن: موقع استفاده از آن و موقع شارژ کردن آن. هر دو حالت بالا را می‌توانی تصور بکنی.

امیدوارم با این بحث‌ها، خسته نشده باشی. می‌خواهیم کمی دیگر در مورد فیزیک صحبت کنیم.

یک سیم فلزی را در نظر بگیر. الکترون‌های آزاد، پیوسته در حال حرکت و جنب‌و‌جوش هستند. سر جایشان بند نمی‌شوند. اما این حرکت آن‌ها، نامنظم است. به هر طرفی که دلشان بخواهد، می‌روند.

حالا این سیم را در مداری الکتریکی گذاشته و در دو سر سیم، اختلاف پتانسیل ایجاد می‌کنیم. با این کار، بندی بر پای الکترون بسته‌ایم. دیگر نمی‌تواند هر گونه که خواست، حرکت کند. حرکت آن‌ها را جهت میدان است که تعیین می‌کند.

به این شارش و حرکت خاص بارهای الکتریکی متحرک، جریان الکتریکی می‌گوییم. واحد آن آمپر نام دارد.

آمپر
کاریکاتور André-Marie Ampère از Gary Brown

اگر بخواهیم در این سیم جریان (I) را محاسبه کنیم، باید مقدار باری را که در یک زمان مشخص از آن گذشته است، به دست آوریم. یعنی مقدار بار را تقسیم بر زمان بکنیم.

جریان الکتریکی را برای نورون‌های مغز حساب کرده‌اند. در حدود یک نانوآمپر است. می‌بینی که چقدر کم است؟ ولی همین جریان کم است که باعث می‌شود من این کلمه‌ها را بنویسم و تو این کلمه‌ها را بخوانی.

این جریان‌های الکتریکی کوچک را با دستگاهی به نام گالوانومتر (Galvanometer) می‌شود اندازه گرفت.

گالوانومتر

احتمالا نقش مهم این دستگاه را در الکتروکاردیوگرافی می‌توانی حدس بزنی؛ زیرا همان‌طور که می‌دانی، الکتروکاردیوگرافی – هر چقدر هم که واژه‌ی دشوار و دهان‌پُر‌کُنی باشد – چیزی نیست به جز اندازه‌گیری همین جریان الکتریکی در سلول‌های قلب و به تصویر کشیدن آن بر روی تکه‌ای کاغذ.

۳. نکاتی دیگر و جمع‌بندی

مواد، ویژگی‌های مختلفی دارند. مثلاً جرم یکی از آن‌هاست. یکی دیگر از این ویژگی‌ها Charge یا بار الکتریکی است. از لحاظ بار الکتریکی، مواد یا بار مثبت دارند، یا بار منفی، یا خنثی هستند – در این حالت، مجموع بار مثبت و منفی برابر است.

اگر تمامی بدنمان را یک سیستم در نظر بگیریم، از لحاظ بار الکتریکی خنثی هستیم. البته گاهی باردار هم می‌شویم – به معنای فیزیکی، نه فیزیولوژیکی.

حتماً برایتان پیش آمده که هنگام پیاده شدن از اتوموبیل و بستن در آن، جرقه‌ای بین دست و در ماشین حس بکنید. اما این موقت است و سریعاً به وضع خنثی برمی‌گردیم.

اما در سطح سلولی چطور؟ آن‌جا اوضاع فرق می‌کند. مقدار بار خارج و داخل سلول متفاوت است. می‌شود گفت که سلول‌ها از لحاظ فیزیکی، باردار هستند.

و این باردار بودن سلول‌ها اگر وجود نداشت، دیگر قلب نمی‌تپید، مغز فکر نمی‌کرد و هوا هیچ‌وقت تبدیل به نفس نمی‌شد.

پس بهتر است که بدانیم که ذرات باردار چگونه به هم نیرو وارد می‌کنند، تا بتوانیم بدن‌مان را بهتر بشناسیم.

چرا الان روی صندلی نشسته‌ام و در هوا به پرواز در نمی‌آیم؟ زمینی که روی آن زندگی می‌کنیم، نیرویی به من وارد می‌کند و مرا در سطحش نگه می‌دارد. این نیرو، گرانش است. دقیق‌تر بگویم، زمین یک میدان گرانشی ایجاد می‌کند و به من – چون در محدوده‌ی مؤثر این میدان قرار دارم – نیرو وارد می‌شود و در سطح زمین می‌مانم.

در مورد بارهای الکتریکی هم داستانی مشابه وجود دارد. آن‌ها هم میدان الکتریکی تولید می‌کنند. همان‌طور که من برای حرکت روی زمین باید انرژی صرف بکنم، بارهای الکتریکی نیز برای حرکت در یک میدان، نیازمند انرژی هستند.

و همان‌طور که در یک توپ که در فاصله‌ی یک متری سطح زمین قرار دارد، انرژی پتانسیل گرانشی ذخیره می‌شود، در یک ذره‌ی باردار در میدان الکتریکی، انرژی پتانسیل الکتریکی ذخیره می‌شود. در انرژی پتانسیل الکتریکی به خود آن ذره‌ی خاص اهمیت می‌دهیم – یعنی اگر بخواهیم از ذره‌ای که وارد یک میدان شده صحبت بکنیم، از انرژی پتانسیل الکتریکی می‌گوییم.

اما اگر بخواهیم از خود میدان صحبت بکنیم، از پتانسیل الکتریکی استفاده می‌کنیم. منظور این است که این میدان الکتریکی خاص، به یک میزان مشخص بار که در نقطه‌ای مشخص از آن قرار دارد، چقدر نیرو وارد می‌کند.

اگر پتانسیل الکتریکی نقطه‌ی فرضی ۱ را از نقطه‌ی فرضی ۲ کم بکنیم، اختلاف پتانسیل الکتریکی یا ولتاژ به دست می‌آید.

نقطه‌ی ۱ را داخل سلول در نظر بگیر و نقطه‌ی ۲ را خارج سلول. پتانسیل الکتریکی این دو نقطه را کم بکن. اکنون عدد ولتاژ غشا به دست می‌آید. در مورد ولتاژ غشای سلول یا به عبارت دقیق‌تر، ولتاژ دو طرف غشای سلول (Transmembrane Voltage or Transmembrane Potential) با هم مفصل صحبت خواهیم کرد.

اختلاف پتانسیل غشا

اکنون، یک تکه سیم را در نظر بگیر. رسانا است. دو طرف آن به وسیله‌ی یک باتری، ولتاژ ایجاد بکن. ولتاژ از جنس فشار الکتریکی است. باعث می‌شود که الکترون‌ها حرکت بکنند. به این حرکت الکترون‌ها، جریان الکتریکی می‌گویند. تعریف بهتر جریان، حرکت بارهای الکتریکی است.

پس از این مقدمه‌ی طولانی، از درس بعدی، بیشتر به فیزیولوژی خواهیم پرداخت. درس بعدی را می‌توانی از این قسمت بخوانی.

4 کامنت در نوشته «الکتروکاردیوگرافی پایه: پتانسیل الکتریکی، جریان، ولتاژ و بیوالکتریسیته»

  1. سلام و وقت بخیر؛
    سوالی که بعد از خواندن این پست در ذهن من ایجاد شد این است که آیا دلیل مشخصی دارد که ما داخل سلول را نقطه یک و خارج را نقطه دو درنظر میگیریم؟ و آیا این فرض برای تمام سلول‌هایی که ما پتانسیل‌ها آن‌ها را در نظر میگیریم صادق است؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

برای نوشتن دیدگاه باید وارد شوید.
اسکرول به بالا