فکر می‌کنید چند تشخیص بلد هستید؟ پانصد؟ هزار؟ ده هزار؟

کسی هست که تمام ۱۷۰۰۰ دستهٔ تشخیصی را در ICD یازده بداند؟ یا تمام ۱۲۰۰۰۰ تشخیصی را که در آن ثبت شده؟ قطعاً نه.

و باور کردنی نیست که حدود یک میلیون و ششصد هزار سناریوی بالینی در آن وجود دارد.

ترسناک است؟ بله. اما مگر قرار است تمام این یک میلیون و ششصد هزار تا را بلد باشیم؟ خیر.

مگر شما برای این‌که گفتگو کنید یا این متن را بخوانید تمام کلمات فارسی، انگلیسی یا هر زبان دیگری را بلدید؟ بی‌شک نه.

تعدادی کلمه را بلدیم و روزانه استفاده می‌کنیم (دایره واژگان فعال). تعدادی کلمه را نیز بلدیم ولی روزانه استفاده نمی‌کنیم (دایره واژگان غیرفعال). تعداد بی‌شماری از واژه‌ها را نیز بلد نیستیم و برایمان بیگانه هستند (و هیچ اشکالی ندارد).

با چشم‌پوشی از تفاوت‌ها، تشخیص‌ها نیز همین‌طور هستند. تشخیصی مثل پنومونی و عفونت ادراری، احتمالاً جزئی از تشخیص‌های دم دستی و فعال ما هست.

تشخیصی همانند آپوپلکسی هیپوفیز را شاید ندیده باشیم و به ته ذهن ما رفته باشد و غیر فعال شده باشد. ولی اگر در شرایط مناسب به آن فکر نکنیم، بیمار را از دست می‌دهیم.

تشخیص‌های بی‌شماری را هم بلد نیستیم. مثلاً سندرم Allgrove شاید برای بسیاری از ما آشنا نباشد. سندرمی که ترکیب آشالازی، آدرنال کم‌کار و آلاکریمی (alacrimia) هست و به همین خاطر نام دیگرش triple A شده.

آن‌چه که ما بهتر است انجام بدهیم، گزینش درست تشخیص‌های دستهٔ فعال (شایع یا اورژانسی) و فکر کردن به تشخیص‌های غیرفعال در مواقع لازم است.

در این میان، وابسته به محل و ویژگی‌های دیگر جغرافیای طبابت‌مان، برخی از تشخیص‌ها را نیز از دستهٔ بیگانه، به دستهٔ‌ غیرفعال یا فعال منتقل خواهیم کرد.

چرا این کار مهم است؟

چون‌که بسیاری از خطاهای تشخیصی به این خاطر اتفاق می‌افتد که به آن تشخیص اصلاً فکر نمی‌کنیم.

مثلاً راهنمای کشوری درمان مالاریا را ببینید. تأکید می‌کند که علت اصلی مرگ در اثر مالاریا در کشور، به خاطر دیر تشخیص دادن است. چرا دیر تشخیص می‌دهیم؟ چون اصلاً به آن فکر نمی‌کنیم. با وجود این‌که به خاطر سفرهای بی‌شمار، دیگر هیچ منطقه‌ای را نمی‌توانیم عاری از بیمار مالاریا در نظر بگیریم. اما چه کسی فکر می‌کند یک آقای جوان با تب در وسط تهران، مالاریا باشد؟

این‌جاست که می‌خواهیم از یک واژه که بیشتر در هنر استفاده می‌شود، کمک بگیریم.

رپرتوار (repertoire) یک واژهٔ فرانسوی است و به مجموعه‌ای از کارها اشاره دارد که آن فرد یا گروه می‌توانند و عادت دارند که اجرا بکنند.

مثلاً می‌گوییم در رپرتوار فلان رهبر ارکستر، سمفونی‌های بتهوون قرار دارد. او عادت دارد و می‌تواند این قطعات را رهبری بکند. همین رهبر ممکن است در رپرتوار خود، سمفونی‌های مالر را نداشته باشد. پس اگر بخواهد مالر را رهبری بکند، باید تمرین بکند و تمرین بکند تا به آشنا شدن و درست اجرا کردن مالر نیز عادت کند.

تشخیص دادن را هم می‌توانیم از همین جنس در نظر بگیریم. چرا؟

چون احتمال تشخیص دادن یک معمای دشوار و یک بیماری سخت وقتی بالا می‌رود که پزشک آن فرد، قبلاً آن بیماری را دیده باشد و بشناسد (در رپرتوار تشخیصی‌اش باشد) – نه که فقط در کتاب خوانده باشد (در قسمت تشخیص‌های غیرفعال).

از دغدغه‌های لیسا سندرز نیز همین موضوع است و اگر مثلاً صحبت‌هایش در تد را ببیند، تأکید می‌کند که ما همه نیازمند مهارت‌های تشخیصی بالاتر هستیم. او عبارت زیبای diagnostic detective را به کار می‌برد و دلش می‌خواهد پزشکان را به این سمت دعوت بکند.

سندرز آن‌‌قدر مسئلهٔ تشخیص برایش مهم است که می‌گوید باید تخصصی جدید خلق بکنیم و diagnostician تربیت بکنیم. همان چیزی که دکتر هاوس خود را معرفی می‌کرد – که البته سندرز مشاور اصلی سریال بود و این قابل انتظار است.

به همین خاطر، در مدرسه پزشکی محصولی به کمک بیمارهایی که لیسا سندرز در ستون معروف خود در نیویورک تایمز می‌نویسد و برخی از آن‌ها در کتاب‌هایش نیز آمده، تهیه کرده‌ایم.

بخش نخست این محصول، شامل ۸+۱ قسمت است. قسمت اول که در ادامه آن را می‌شنوید، برای آشنایی کلی با روند کار است که ببینید با آن ارتباط برقرار می‌کنید یا خیر.

این قسمت حدود یک ساعت شده. روند کلی این طور است که ابتدا کیس توضیح داده می‌شود و فرصتی داده می‌شود که شما نیز به کیس فکر کنید. جواب صحیح یا غلط مهم نیست. اما مهم است که فکر بکنید. قرار است تمرین بکنیم و تمرین بکنیم تا در این مسیر رپرتوار تشخیصی‌مان قوی‌تر شود.

سپس در ادامه، باقی ماجرای کیس و نکاتی که سندرز گفته بیان می‌شود.

در این بین، مروری مختصر بر دو تا سه موضوع نیز (از رفرنس‌های اصلی: هریسون و سیسیل و هم‌چنین نکات اپیدمیولوژی ایران) گفته می‌شود.

شما از روی نام فایل، موضوعات مروری را نمی‌توانید متوجه بشوید. ما نیز در ادامه هیچ کدام را نمی‌نویسیم؛ زیرا دانستن موضوع‌ها، تشخیص را لو می‌دهد و حس معماگونهٔ کیس از بین می‌رود.

نمی‌خواستیم صرفاً یک داستان و یک کیس را بگوییم. می‌خواهیم که از هیجان هر کیس،‌ به عنوان یک لینک قوی برای اتصال داده‌ها به داستان استفاده بکنیم.

امیدواریم که این روش به شما کمک بکند.

در ادامه می‌توانید قسمت نخست را (با نام حل معما) بشنوید:

یک: حل معما – معرفی بیمار

دو: مروری کوچک

سه: نکاتی از بزرگان در تشخیص و ادامهٔ کیس

چهار: مشکل بیمار چه بود؟

پنج: مروری کوچک

حل معما قسمتی بود که به عنوان معرفی مجموعه درست کرده‌ایم.

اگر این سبک را دوست داشتید و با آن ارتباط برقرار کردید، می‌توانید برای تهیهٔ این مجموعهٔ ۸ قسمتی، به ادمین مدرسه پزشکی در تلگرام (به این آدرس) پیام بدهید (این آیدی: schoolofmedicine_admin).

در هشت قسمت آینده، هشت بیمار مرتبط با درد شکم بررسی خواهند شد.

علت این‌که درد شکم به عنوان موضوع بخش نخست انتخاب شده، ماهیت خاص و عجیب آن است که از تشخیص‌های بسیار خوش‌خیم تا کشنده در این جعبهٔ مرموز، قرار می‌گیرد و تقویت رپرتوار تشخیصی ما برای این شکایت، کمک‌کننده است.

این هشت قسمت پس از ویرایش نهایی، تا یکشنبه، ۲۰ مهرماه ۱۴۰۴، در اختیار شما قرار خواهد گرفت و هر قسمت شامل ۴ الی ۵ فایل خواهد بود. در این فاصله، هر قسمتی که به ویرایش نهایی برسد نیز، در اختیار شما قرار می‌گیرد.

قیمت این محصول در زمان پیش‌فروش ۳۹۰ هزار تومان است که در صورت دانشجو بودن (در هر مقطعی)، ۲۹۰ هزار تومان می‌شود. پس از بازهٔ زمانی پیش فروش، قیمت محصول برای دانشجوها ۳۹۰ و برای غیردانشجوها ۴۹۰ خواهد شد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

برای نوشتن دیدگاه باید وارد شوید.