تعدادی از واژههای رایج پزشکی، به قدری پرکاربرد هستند که در حرفهای خارج از دنیای پزشکی هم بسیار استفاده میشوند.
سندرم یکی از این کلمات است که به دو شکل در ادبیات روزمره جای خود را پیدا کرده است.
از یک طرف شیوع بالای وضعیتهایی مثل سندرم داون و سندرم روده تحریک پذیر را داریم که با کاربرد فراوان این کلمات توسط پزشکان و سایر اعضای کادر بهداشت و درمان، در میان جامعه هم با همین اسامی شناخته شده است.
از طرف دیگر، واژه سندرم برای ایجاد ترکیبهای جدید، عمدتاً با هدف طنز، استفاده میشود. یک نمونه معروف آن ترکیب «سندرم دست بیقرار» است که تقلیدی از اصطلاح پزشکی «سندرم پای بیقرار» است.
البته سندرم خود را به دیگر حوزههای تخصصی مثل مدیریت و روانشناسی نیز رسانده است و امروزه سندرم ایمپاستر و سندرم استکهلم را زیاد میشنویم.
سندرم (syndrome) که معادل فارسی کمتر رایج آن کلمه «نشانگان» است، کاربردی بسیار قدیمی در علم طب دارد و از زمان بقراط (Hippocrates) یعنی ۲۴۰۰ سال قبل تا قرن ۱۷ میلادی کاربرد داشته است.
در قرن ۱۷ توماس سیدنهام (Thomas Sydenham) پزشک مشهور انگلیسی، دو کلمه syndrome و disease را معادل یکدیگر دانسته و این کلمه به مدت حدود ۲ قرن از کتب پزشکی کنار گذاشته شد تا اینکه از انتهای قرن ۱۹ کاربرد این کلمه رو به افزایش گذاشت.
در آن زمان نامگذاری مرسوم بیماریها بر اساس ارگانهای درگیر و به کمک پیشوندها و پسوندها صورت میگرفت.
با شناخته شدن بیماریهای جدید که درگیری ارگانهای متعدد به اشکال گوناگون ایجاد میکردند، این شیوه نامگذاری با چالش مواجه شد. شاید یک علت اینکه کلمه سندرم از قرن ۲۰ با اقبال بیشتری مواجه شد همین مورد بود.
از طرف دیگر، نامگذاری بیماریها به نام کسی که آن بیماری را برای اولین بار توصیف کرده است، به نوعی قدردانی از زحمات آنها با زنده نگه داشتن اسمشان است.
بسیاری از سندرمها به نام کسی که آن سندرم را برای اولین بار توصیف کرده است نامگذاری شده است؛ اگرچه استثناها فراوان هستند.
از طرفی در موارد بسیاری ممکن است فرد دیگری بطور همزمان (بطور مستقل و یا به عنوان همکار) یا حتی زودتر همان سندرم را توصیف کرده باشد؛ ولی اسمی از این افراد برده نشود.
همچنین سندرمهای بسیاری داریم که به نام بیمارانی که به آن مبتلا بودند نامگذاری شدهاند (مانند سندرم Hartnup).
یا اینکه تعدادی از سندرمها بر اساس شخصیتهای تخیلی در ادبیات و هنر نامگذاری شده است (سندرم Munchausen).
در مواردی هم به علت تعدد اجزای یک سندرم که باعث طولانی شدن اسم سندرم میشود از سرواژهسازی (acronym) استفاده شده است (مانند سندرم LEOPARD).
کلمه syndrome از کلمه یونانی sundromḗ می آید که خود از پیشوند -sun به معنی «همراه» یا «with» و ریشه drómos به معنی «مسیر، دو(یدن)» یا «running, course» تشکیل شده است. بنابراین از دیدگاه لغتشناسی کلمه سندرم به “همراهی” اشاره دارد.
دیکشنری پزشکی دورلند، سندرم را این گونه تعریف میکند:
A set of symptoms that occur together; the sum of signs of any morbid state; a symptom complex. In genetics, a pattern of multiple malformations thought to be pathogenetically related.
مجموعهای از علامتها که با هم رخ میدهند؛ جمع نشانههای هر وضعیت مرضی یا بیمارگون؛ یک مجموعه علامت؛ در علم ژنتیک، الگوی خاصی از ناهنجاریهای متعدد که از نظر پاتوژنتیک مرتبط دانسته میشوند.
در مقابل کلمه سندرم، کلمه بیماری (disease) را داریم که این گونه معنی شده است:
Any deviation from or interruption of the normal structure or function of a part, organ, or system of the body as manifested by characteristic symptoms and signs; the etiology, pathology, and prognosis may be known or unknown.
هرگونه انحراف یا وقفه در ساختار یا عملکرد یک قسمت، اندام یا سیستم بدن که با علائم و نشانههای بخصوصی تظاهر پیدا کند؛ سببشناسی، آسیبشناسی و پیشآگهی آن ممکن است معلوم یا نامعلوم باشد.
اگر به جمله آخر این تعریف دقت کنید، ممکن است علت تأکید بر اینکه اتیولوژی ممکن است شناختهشده باشد یا خیر، روشن نباشد. به نظر میرسد تاکید بر اتیولوژی، به این علت است که محققان و پزشکان در برخی قسمتهای علم پزشکی و همچنین در مطالعات علمی، تمایزی بین دو کلمه سندرم و بیماری قائل شدهاند. بر اساس نظر برخی افراد، سندرم به ترکیبی از علائم و نشانهها گفته میشود که علت زمینهای آن شناخته نشده است.
نمونه مشهور این تمایز در تفاوت دو اصطلاح «Cushing’s syndrome» و «Cushing’s disease» قابل بررسی است. در مورد مثال سندرم/بیماری کوشینگ، مجموعه تظاهراتی که در نتیجه ازدیاد گلوکوکورتیکوئیدها ایجاد میشود تحت عنوان «سندرم کوشینگ» شناخته میشود. در مقابل کاربرد «بیماری کوشینگ» برای مواردی از سندرم کوشینگ به کار میرود که ناشی از ترشح بیرویه ACTH توسط یک آدنوم هیپوفیزی ایجاد شده باشد. بطور خلاصه، اگر علت زمینهای تظاهرات مربوط به یک سندرم شناخته شده باشد، میتوان از لفظ «disease» به جای «syndrome» استفاده کرد.
شاید این توضیح، روشنکننده باشد و بتوانیم به کمک آن بهتر این تفاوت را بیان کنیم:
برای بیماریها یک “چه چیزی” (what of a disease) داریم و یک “چرایی” (why of a disease). در “چه چیزی” میگوییم علامت شمارهی یک و دو و سه و چهار با هم دیده میشوند و هر کدام اینطور هستند. به این مجموعهی علائم syndrome complex یا به شکل خلاصهتر syndrome میگفتند (+). با پیشرفتها و درک بیشتر، به چرایی برخی از بیماریها نیز رسیدهایم و در تعدادی از منابع، در این حالت واژه “بیماری” را به کار میبرند؛ اما این شکل از دستهبندی مورد توافق همه نیست. همانطور که گفته شد، دیکشنری دورلند این تمایز بین سندرم و بیماری براساس شناختهشده بودن علت زمینهای را قائل نشده است.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید