بیشترین اتم بدن ما را هیدروژن تشکیل می‌دهد. اما آن را نباید با یون هیدروژن اشتباه بگیریم که غلظتش در مایع خارج سلولی، فقط و فقط ۴۰ نانومول/لیتر است.

برای درک کوچکی‌اش، آن را با غلظت یون پتاسیم مقایسه بکنیم که ۴ میلی‌مول/لیتر است.

یک میلیون برابر تفاوت دارند.

اما همین غلظت اندک آن‌قدر اهمیت دارد که برای حفظ یون هیدروژن در یک محدوده‌ی کوچک ۳۵ تا ۴۵ نانومول/لیتر، تعداد قابل توجهی مکانیسم دفاعی وجود دارد.

کارگاه اسید و باز در این مورد است.

قرار است قسمتی از فصل اسید و باز کتاب اصول طب داخلی هریسون را با همدیگر خوانده و جلو برویم.

هم تمرین تکست‌خوانی می‌شود و هم این مبحث سنگین و دشوار را مرور می‌کنیم.

کارگاه در نیمه‌ی نخست خرداد در اسکای‌روم برگزار می‌شود و شرکت در آن رایگان است.

برای شرکت کردن کافی است صرفاً تمرین این درس را حل کرده و در هفته‌های آتی به این درس سر بزنید که لینک را مشاهده بکنید.

تاریخ و لینک دقیق در همین پست اعلام خواهد شد.

دقت کنید لینک صرفاً برای کسی قابل مشاهده است که تمرین را حل کرده باشد. برای حل تمرین نیز، نیازی به عضو ویژه بودن نیست.

تمرین ورود به کارگاه

سخت‌ترین قسمت مبحث اسید و باز برای شما کجاست؟ چه کاری برای این‌که آن قسمت را متوجه بشوید، انجام داده‌اید؟ نتیجه چطور بود؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

برای نوشتن دیدگاه باید وارد شوید.

13 کامنت در نوشته «کارگاه اختلالات اسید و باز»

  1. سخت ترین قسمت کار برای من، از دست دادن چیزی است که روزگاری ساعت ها برایش وقت می گذاشتیم. و آن سواد ریاضی،فیزیک و شیمی ما است. پزشکان، هنگامی وارد طبابت عمومی می شوند، چنان مطالعه شان محدود به یک صنف خاص از دروس تجربی می شوند که دیگر سواد فیزیک،شیمی و ریاضی شان کانه لم یکن می شود!!! تا روزی که به دروس فیزیک پزشکی،آمار حیاتی،اپیدمیولوژی و… می رسند که کار از کار گذشته است.
    در زمینه اسید و باز، سخت تر از فهم اصول کاری، عدم توانایی درک صحیح از روابط ریاضی وار بین اسید ها و باز ها است که بر اساس لگاریتم تعیین می شوند. همچنین، واحد غلظت خود این ها نیز برای ما مایه سوال است. چه تعداد از ما به درستی می دانیم واحد یون کلسیم اندازه گیری شده در خون دقیقا چگونه بیان می شود؟ واحد بی کربنات چطور؟ واحد یون هیدروژن؟ آیا همه این ها یکی هستند؟
    از این روست که به نظرم سواد ریاضی، فیزیک و شیمی در علم پزشکی مغفول می ماند و سبب به زحمت افتادن دانشجویان می شود.
    در باب سوال دوم و سوم شما،حقیقتا تلاش زیادی برایم قابل انجام نبود زیرا خود دروس پزشکی آنقدر گسترده هستند که وقتی برای فکر کردن به این جور مسائل باقی نمی ماند.

  2. سلام و وقت بخیر اقای دکتر . برای من سخت ترین قسمت اسید و باز بر میگرده به همون مفاهیم پایه ای که توی فیزیولوژی نفرو تو علوم پایه میخوندیم. مکانیسم های متعددی که باعث شیفت یونها میشدند.

  3. برای من اسید و باز به کل استرس زا و سخت فهم بوده همیشه ولی جایی که واقعا کمرم خم میشد زمانی بود که برای استفاده ازش توی بالین نیاز داشتم که منطق و دلیل پشت فرمول هارو بدونم .. یه جورایی بتونم فرمول هارو با زبان فیزیولوژی توضیح بدم تا بتونم اتفاقی که توی بدن مریض میوفته رو درک کنم. اینجا بود که رو میاوردم به کتابای فیزیولوژی و پاتوفیزیولوژی و این باعث میشد که خوندن مباحث بیش از حد طول بکشه و در نهایت نتیجه مطلوب بدست نیاد