تشتر، ایزد باران، با «اَپوش» دیو خشکی به پیکار بر میخیزد و در سه نوبت که بر وی پیروز میشود، هر بار ده شبانهوز باران میبارد.
در اثر جریان سیل، اهریمن و یارانش نابود میشوند و آنگاه باد تندی میوزد و آبها را به کرانهای میبرد که از آن دریای فراخکرت به وجود میآید.
این دریا، یک سوم زمین را اشغال کرده و از یک طرف به کوه البرز میرسد و چنان عظیم است که آب هزار دریاچه را در بر دارد.
این دریا، سرچشمهی همهی آبهاست.
نود و نه هزار و نهصد و نود و نه فَروَهَر برای پاسبانی فَراخکِرت گماشته شدهاند.
در میان این دریا، درختی قرار دارد به نام ویسپوبیش (Vispo-bish).
سیمرغ، بنا بر روایات کهن، بر بالای درخت شگفتآور ویسپوبیش آشیان دارد. درختی که دربردارندهی همهی رستنیها است و تخم همهی گیاهان را دارد.
هر گاه که سیمرغ بر میخیزد، هزار شاخه از آن درخت میروید و هر وقت که بر آن فرود میآید، هزار شاخه شکسته میشود و تخمهای آن به اطراف پراکنده میشود و از آنها گیاهان گوناگون میرویند.
درختی که درمانبخش نیز هست.
فرهنگ اساطیر و داستانوارهها در ادبیات فارسی
دکتر محمدجعفر یاحقی
ویسپوبیش را میتوان افسانهایترین درخت اساطیر ایران دانست. درختی که خانهی سیمرغ است و میدانیم که درمانبخش نیز هست. حتی برخی میگویند درمان همهی دردها را در بر دارد.
چه درمان همهی دردها درست باشد و چه نه، شاید همهی ما به چنین مادهای فکر کرده باشیم. چنین نیرویی. چنین معجزهای.
به نظر میآید این تمایل به خدابخشی و ایجاد قادرسازی مطلق (omnipotent کردن) در ذات بشر قرار دارد. همان بشری که میخواست همه چیز را به طلا تبدیل کند. همان بشری که میخواست همهی بیماریها را از بین ببرد. همان بشری که میگفت تمام بیماریها را ریشهکن میکنم و فقط توانست یکی را – فعلاً – ریشهکن کند.
و پزشکی که دلش میخواهد مثل ویسپوبیش باشد و این انتظار را از خودش دارد و میبیند که نمیتواند و خودخوری کرده و نومید میشود – نابود میشود.
شاید، تنها یک چیز.
شاید فقط رنج باشد که پزشک بتواند با کاهش رنج برای همهی بیمارانش همانند ویسپوبیش باشد.
زیرا که کاهش رنج معادل علاج بیماری نیست. کاهش رنج حتی در کسی که یک ساعت بعد نیز میمیرد، امکانپذیر است و میتوان رنج او را کاست.
چه این رنج از جسم او باشد و چه از روان او.
اولی را عمدهی پزشکان میتوانند درمان کنند و دومی را تعداد کمی.
و انگشتشمارانی هستند که هر دو را میتوانند. آنها شاخهای از ویسپوبیش میشوند و در نهایت در کنار هم درختی را میسازند.
درختی که البته این روزها در کشورمان، شاخههایش یکی یکی بریده میشود.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید