خارج از اتاق روان‌درمانی و کاناپه و فرش ایرانی فروید، تداعی (association) در زندگی در روزمرهٔ ما هم حضور پررنگی دارد.

تداعی از ویژگی‌های برجسته‌‌ی ذهن است.

حتماً برای شما نیز پیش آمده که گفته باشید:

این منظره مرا یاد خلیج فارس در سفر دوران دانشجویی‌ام می‌اندازد؛

عطر این غذا، فسنجان مادربزرگم را به یادم می‌آورد؛

چهرهٔ این بیمار، شبیه به مادرم است.

تداعی‌ها حس‌های مختلفی را نیز به همراه خود می‌آورند. حس‌هایی که حداقل اکنون نمی‌خواهیم در این نوشتهٔ کوتاه از آن‌ها صحبت بکنیم. زیرا این نوشته در مورد باز کردن مفهوم تداعی نیست.

می‌خواهیم به بهانهٔ تداعی، یک مسابقه برگزار بکنیم.

به عکس زیر نگاه کنید. خونریزی در اتاقک قدامی چشم دارد.

Spontaneous Hyphema (NEJM)

مثلاً شاید به یاد این غزل حافظ افتاده باشید که بازی با کلمه‌ی مردم در آن بی‌نظیر است:

ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حالِ مَردُمان چون است

یا این عکس بسیار زیبا و بی‌نهایت اندوهناک را از اطلس Hoffbrand ببینید. تجمع گلبول‌های سفید در اتاقک قدامی چشم فردی است که لوسمی لنفوبلاستیک حاد (ALL) دارد:

می‌توان با آن یاد تکه‌ای از شعر بیژن الهی افتاد:

شاید آن وقت دو پلک
پس برود
و آسمان آشکار شود
و تو خواهی ترسید

یا مثلاً ممکن است نمای آسمان پر ستاره در لنفوم ترسناک بورکیت، تداعی‌کننده‌ی نقاشی ون‌گوگ برای شما باشد. این کلاژ خلاقانه را Marlon Arias Intriago درست کرده است:

از این پدیده‌ها در علوم پزشکی کم نیستند. فرد خوش‌ذوق نیز کم نیست که بین آن‌ها تداعی برقرار کند.

یک عکس، بیماری یا پدیده را انتخاب بکنید. آن را شرح بدهید. می‌توانید از عکس‌های نیوانگلند استفاده کنید یا از عکس‌های کتاب‌ها یا حتی عکس‌هایی که خودتان گرفته‌اید. لینکش را در کامنت بگذارید و سپس شعر مورد نظر یا نقاشی مورد نظر خود را که به نظرتان تداعی‌کننده است، بگویید.

می‌توانید بیش از یک کامنت بگذارید، اشکالی ندارد. ممکن است الان یک عکس را بگذارید و چند روز بعد عکسی دیگر را. برای کامنت گذاشتن نیز نیازی نیست عضو ویژه باشید. هر کسی می‌تواند عضو عادی شود و کامنت بگذارد.

در نهایت این عکس‌ها توسط مدرسه پزشکی گردآوری خواهد شد و برای یادگیری بهتر در اختیار اعضای مدرسه پزشکی قرار خواهد گرفت.

به سه کامنتی که بیشترین امتیاز «آموزنده بود» را بگیرد، اشتراک یک‌ساله‌ی مدرسه پزشکی و دسترسی رایگان به دو دوره قبلی (آنتی‌بیوتیک | روماتولوژی و آزمایشگاه) تعلق خواهد گرفت. در صورتی که قبلاً آن‌ها را تهیه کرده باشند، دو دوره‌ی بعدی مدرسه پزشکی برای آن‌ها رایگان خواهد شد.

تا دو هفته (۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴) مهلت ارسال وجود دارد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

برای نوشتن دیدگاه باید وارد شوید.

10 کامنت در نوشته «پزشکی و هنر | یک مسابقه»

  1. 1- درمان Amblyopia (دوبینی)

    مولانا:

    یک چشم من از روز جدایی بگریست
    چَشمِ دگرم گفت: «چرا؟ گریه ز چیست؟!»

    چون روز وصال شد فَرازش کردم [ = چون روز وصال شد یکی را بستم]
    گفتم: «نَگریستی، نباید نِگریست!»

    https://uploadkon.ir/uploads/98c723_25Ambliopia-ojo-vago.jpg

    ***

    2- Hair tourniquet

    قدسی مشهدی (ساقی‌نامه):

    همین صرفه‌اش بس ز قدّ دو تا
    که موی سرش بافَد انگشت پا

    https://uploadkon.ir/uploads/ebd423_25download.jpg

    ***

    3- Transverse Leukonychia (Mees’ Lines)

    همام تبریزی (و نه مولانا):

    مرغ باغ ملکوتم نیَم از عالم خاک
    دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم

    https://uploadkon.ir/uploads/17b223_25Transverse-Leukonychia-Mees’-Lines-.jpg

    ***

    4- Malnutrition

    قیصر امین‌پور:

    شهیدی که بر خاک می‌خفت
    سرانگشت در خون خود می‌زد و می‌نوشت
    دو سه حرف بر سنگ:
    به امید پیروزی واقعی،
    نه در جنگ
    که بر جنگ

    https://uploadkon.ir/uploads/bcd723_256b85615d3c844b87a2cfced3a31371f8.png

  2. https://s6.uupload.ir/files/coloboma_xsfy.jpg

    بیماری coboloma

    “سیاهی در دل شب سخت ناپیداست
    سیاهی می کند بیداد
    سیاهی پیش چشم کور هم
    با تمام آشنایی هست نامفهوم
    از او هم انتظاری نیست
    سیاهی پیش چشمان کسی ‌
    کاو هم تظاهر کرده در خواب است
    ناپیداست , اما این نظر منظور آن فرد است
    وگرنه او ز هر کس آشنا تر با سیاهی هاست”

    _امیرحسین بادنوا_

  3. هر بیماری‌ای که رنگ و بویی از یک اختلال اتوایمیون داره، می‌تونه تداعی‌گر این بیت از حسین صفا باشه.

    دوستى با که دوست داشتنى‌ست؟
    آنچه هرگز نمى‌شود شدنی‌ست؟
    دشمنم دوست من است، مرا
    با همین دوست نیز دشمن کن

  4. https://s6.uupload.ir/files/img_20250422_202805_893_sitr.jpg

    خورشید هراسناک
    پنهان شد پشت کوه
    خون پاشیده بود به آسمان.
    با پنجه کشیدن شب به چهره زمین
    به تحریک ماه
    اما
    ستاره‌ها
    همچنان قد برافراشته
    ایستاده بودند
    در نوبت
    برای شهاب شدن

    پ.ن: این عکس رو حین کلاس عملی باکتری ثبت کردیم و خوب متاسفانه یادم نمیاد دقیقا چه باکتری بود…