روشهایِ – تعجب نکنید؛ اشتباه نمیخوانید – کند کردن یادگیری برای یادگیری اصیل و واقعی، کم نیست. یکی از آنها را در درس پیشنهادی برای یادگیری کریستالی بررسی کردیم.
راهی دیگر، کشیدن نقاشیها و طرحهای ساده است. کاری که دکتر نجیب از همان ابتدا به آن مشغول بود و با تدریس دوره نوروآناتومی در جهان، از افراد پیشگام تدریس کند با این روش، در دنیای تند امروزی شد.
اگر او را دنبال کرده باشید، حتماً برای شما نیز محسوس است که سبک نقاشی او در طی این سالها، دقیقتر و جزئیات آنها بیشتر شده.
البته از دیدن نقاشیهای شلوغش نترسید. میشود آنها را گام به گام کشید:

اگر امتحان نکردهاید میتوانید در کانال یوتوب او، ویدیوهای بسیاری را ببینید. همچنین اگر خواستید ویدیوهای او را تهیه بکنید، پیشنهاد ما صبر کردن برای زمانهای تخفیف در سایت رسمی خود اوست و نه تهیه از واسطهها. مثلاً برای عید فطر قیمت مادامالعمر را تا حدود ۱۰ دلار کاهش داده بود. قیمت کارهای او حتی با قیمتهای امروزی دلار – فروردین ماه ۱۴۰۴ در هنگام نوشتن این مطلب – برای چنین محتوایی ناچیز است.
البته نقاشی کشیدن نیست که نجیب را نجیب کرده است. اینکه صرفاً بخواهیم نقاشی بکشیم، یک تقلید سطحی است و مدل ذهنی او را خوب دریافت نکردهایم. بلکه نجیب، به خاطر رد نشدن از موضوعات و عمیق شدن است که نجیب شده است. تا جایی که میتواند علتها را بررسی میکند. این قسمت دوم، برای کند کردن یادگیری است. سعی میکند که یادگیریاش را واقعاً کریستالی بکند.
وگرنه کتاب Neuroanatomy: Draw It to Know It از آدام فیش نیز بر همین اصل استوار است.
یک اپلیکیشن نیز به اسم Draw It to Know It همین کار را میکند (+).
البته هدف ما از نوشتن این مطلب، معرفی دکتر نجیب با این نوشته نیست. هنگام دیدن ویدیوهای نجیب، ضعفهای – البته قابل چشمپوشی – او را هم نباید از یاد ببریم. نخستین ایراد، ویدیویی بودن تمام محتواست و واقعاً تمام محتوای پزشکی، به چنین شیوهای نیاز ندارد و درست هم نیست که چنین باشد. بررسی دلیلش خارج از حوصله این مطلب است.
همچنین نباید یادمان برود که او برای طبابت کسی را آماده نمیکند. برای مرحله یک از آزمون USMLE آماده میکند.
اما این نوشته در مورد نقد کردن کار نجیب هم نیست.
بلکه میخواستیم به بهانه یک نقل قول از او، تجربههای شما را بدانیم. اما شاید آوردن خالی نقل قول، بدون دانستن سبک دکتر نجیب، Text Out of Context ایجاد میکرد و نمیتوانستیم جملهاش را خوب درک بکنیم.
او در یکی از جلسات نوروآناتومی میگوید:
Memorizing brain stem lesions and structures without having a comprehension and understanding is one of sophisticated types of mental torture.
حفظ کردن ساختار ساقه مغز و ضایعات آن، بدون درک و فهم آنها، یکی از روشهای پیشرفتهی شکنجهی ذهن است.
تجربه شما
صرف نظر از مقطعی که هستید، با چه مباحثی به این نقطه رسیدید و واقعاً از خواندنشان اذیت بودید؟ در آن هنگام از چه منبعی میآموختید؟
آیا اگر در مقاطع بالاتر هستید (مثلاً اینترنی)، چنین مباحثی را از مقاطع قبلی خود به یاد دارید که چهها بودند؟
آیا فرصت کردهاید که کاری در موردشان انجام بدهید؟
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید
هیجانی که دارم برای نوشتن اولین کامنتم در مدرسه پزشکی رو نمیتونم بپوشونم، لطفا منو ببخشین.
داروشناسی، یکی از شکنجههای ذهنی شدید برای من بوده. برای همین اکثر وقتها ازش رد شدم. وقتی تمرکز زیادی روی استثنائات رفت و توضیح مکانیسمهای فیزیولوژی از آموزش دارو خارج شد، من دیگه نفهمیدم COX چیه و چیکار میکنه. فقط حفظ شدم NSAID یه جور COX Inhibitorهست؛ اگر اشتباه حفظ نشده باشم.
شکنجه دیگر، هنگام مطالعه آنتی بیوتیکهاست. بدون دونستن اینکه فرق گرم مثبت و گرم منفی و پنسلیناز + اینا چیه، در دریایی از دسته بندی آنتیبیوتیکها غرق میشیم و با وجود اینکه قدیم مرور کردم اینا رو، الان یادم نیست.
یه نکتهای بنظرم میاد که شاید دونستنش خالی از لطف نباشه. فکر میکنم بهترین روش یادگیری، آموزش دادن باشه.
من درسهایی مثل پاتولوژی رو برای خودم اسلاید و نمودار میسازم، سعی میکنم آموزششون بدم به خودم. یا هرکسی دیگه که بتونم. وقتی فراموش میکنم، به اون اسلایدهای بهینهشده برای آموزش مراجعه میکنم که باعث یادآوری خیلی مفید و خلاصه میشه. توی اسلایدهام از عکسهای دمنتورهای هری پاتر استفاده شده تا بازیگر تیریونلنیستر از سریال Game of Thrones. این شبیهسازی ها و آنالوژی ها باعث عمیق تر شدن یادگیری میشن.
ببخشین اگر طولانی شد. خوشحال میشم بازم بنویسم درباره نحوه درس خوندنم.
به قول جادی، آدم نمیتونه مثل سوزن رشد کنه. با کمک به بقیه، خودش هم رشد میکنه.
حفظ کردن ساختارهای پیچیدهای مثل ساقه مغز، بدون درک واقعی آنها، فقط به انباشت اطلاعات خام منجر میشه؛ اطلاعاتی که نه تنها کاربردی ندارند، بلکه میتونن باعث فشار ذهنی، اضطراب، و حس بیکفایتی بشن.
در حقیقت، آموزش و یادگیری مؤثر، باید با درک عمیق همراه باشه. وقتی مفاهیم بهصورت سطحی یا صرفاً برای گذر از امتحان حفظ میشن، مثل اینه که بخوای کتابی رو حفظ کنی بدون اینکه زبانش رو بلد باشی. اینکه ریاضی را حفظ کنی و بدون درک عمیق و یادگیری، ذهن دچار آشفتگی میشه
من بارها و بارها کانال ها و فیزیولوژی نفرون و بعد پاتوفیزیولوژی بیماری ها و rta ها و بعد اثرات فارماکولوژییک دارو ها و دیورتیک هارو مرور کردم و کشیدم و تصویری دیدم و فهمیدم و…… ولی باز آخرسر بعد چند ماه که مرور نمیکنم برمیگردم یه هاله مبهمی ازش هست و تقریبا اکثرش یادم رفته و مجبور شدم حفظشون کنم….
و واقعا هیچ جوابی ندارم برای اینکه بشه گفت تضمینی میشه این مبحث و مباحث پیچیده مشابه رو به قول شما کریستالی کرد
راستش الان که اینو مینویسم، احتمالا منم یادم نمونده این مباحث رو:) پس صرفا به عنوان یه همکلاسی از مدرسه پزشکی این پیشنهاد رو میدم؛ و نصیحت نمیکنم.
شاید اگر بازی سازی انجام بشه، یادآوریشون راحت تر بشه. مثلا کانالها به نگهبان تشبیه بشن که داروها بهشون باج میدن، هر نگهبانی یه جور گول میخوره و مردم رو شروع میکنه راه دادن بیرون یا درون. حالا نگهبانهای ته قلعه با سکههای تیازیدی گول میخورن، نگهبانهای اول قلعه با داروهای دیگه.
ببخشین که از نظر علمی سطح پایینی داره مطلب؛ صرفا دوست داشتم یه نمونه بسازم از نحوه آنالوژی ساختن برای درسهای مختلف.
خارج از لطف نیست که بگم فراموشکردن چیز طبیعی هستش. البته علمی ندارم که بتونم علمی صحبت کنم، پس برای همین بیشتر راجع بهش نمینویسم. امیدوارم دوستانی که بیشتر در این زمینه اطلاع دارن، ما رو بی نصیب نذارن.
من هرجا گیر میکنم از دکتر نجیب استفاده میکنم مثلا در مورد counter recurrent multiplayer mechanism که از مکانیسم های تغلیظ ادرار هست یا درمورد پتانسیل عمل از ویدئو هاش استفاده کرده و واقعا راحت میکنه فهمیدن رو.