یکی از کتابهای بسیار ارزشمندی که در زمینهی آموزش پایهی تفسیر گرافی قفسه سینه وجود دارد، کتاب Felson’s Principles of Chest Roentgenology است که اولین ویرایش آن توسط دکتر بنجامین فلسون (Benjamin or “Benny” Felson) در سال ۱۹۷۵ به چاپ رسید.
فلسون مهارت کمنظیری در تدریس و تفسیر گرافیها داشت. در این زمینه پنج کتاب نوشت و بیش از ۲۰۰ مقاله منتشر کرد.
بسیاری از اصطلاحات و نشانههای رایج امروزی در زمینهی تفسیر گرافی یا سیتی اسکن قفسه سینه یا توسط فلسون ابداع شدند (مثل air bronchogram) یا او نقشی کلیدی در رواجشان داشت (مثل silhouette sign).
دکتر هارولد جاکوبسون (Harold Jacobson)، که یکی از نامهای شناختهشده در رشته رادیولوژی است، دربارهی فلسون چنین میگوید:
در جامعهی آکادمیک رادیولوژی، کلمهی ”معلم” و ”بن فلسون” معادل یکدیگرند. تأثیر او بر دانشجویان پزشکی افسانهای است. دانشجویان متعددی به دلیل اشتیاقی که او در آنها ایجاد کرده بود، به رادیولوژی علاقهمند شدند و این رشته را برای ادامهی تحصیل خود برگزیدند. هیچ دانشجوی پزشکی در دانشگاه سینسیناتی هیجان و ذوقِ نهفته در تجربهی گوش دادن و تماشای تدریس بن فلسون را فراموش نخواهد کرد.
هارولد جاکوبسون
سخنرانیها و نوشتههای او سرشار از شوخ طبعی و طنز بود و فعالیتهای ادبی او به انتشار مجموعهای از مقالات با موضوع طنز در پزشکی (humor in medicine) ختم شد.
فلسون در سال ۱۹۸۸ به دلیل سکته قلبی از دنیا رفت. اما میراث بزرگ او یعنی کتابش، به همان سبک و سیاق زمان تدریس خودش، هر چند سال ویرایش و منتشر میشود (+).
اصطلاحات ابداعی او نیز چنان رواج یافته که همهی ما روزانه از آنها را در تفسیر گرافیها استفاده میکنیم.
در ویراش پنجم کتاب او، بخش ویژهای با عنوان “ده فرمان فلسون برای یادگیری مادامالعمر دروس پزشکی” آورده شده که برگرفته از مقالات او درباره طنز در پزشکی است. توصیه میکنیم حتماً آنها را بخوانید:
ده فرمان فلسون برای یادگیریِ مادامالعمرِ پزشکی
۱. اگر آن [موضوع] را دوست داشته باشی، یادش خواهی گرفت. پس یاد بگیر که دوستش داشته باشی.
۲. اصول به اندازهی فکتها مهم هستند. اگر بر اصول تسلط داشته باشی، میتوانی فکتها را سر هم کنی.
۳. اگر که اهدافت را بشناسی، بهتر یاد میگیری. همانطور که تلمود میگوید: اگر ندانید به کجا میروید، همه راهها را میتوان رفت. اما اگر بدانید، خیلی سریعتر به آنها خواهید رسید.
۴. بیمارانت را به دقت پیگیری بکن. من بیشتر از هر راه دیگری، با پیگیری بیمارانم یاد گرفتهام و اطلاعات را به ذهنم سپردهام. کار سختی است، اما همانطور که کنفوسیوس میگفت: «هر که سختتر کار کرد، بیشتر یاد گرفت». یک لحظه. نکند کنوت روکنی بود؟
۵. مثل سکس، یادگیری وقتی که خودت فعالانه در آن شرکت کنی، بیشتر کیف میدهد. وقتی که مطلبی میخوانی، در ذهنت با نویسنده صحبت کن. شکاک باش. کورکورانه افراد بزرگ را دنبال نکن؛ وگرنه به یک فرد «چشم و گوش بستهای» تبدیل خواهی شد که ممکن است بتوانی مثل آنها حرفهایی خاص بگویی؛ اما اگر کمی اوضاع عوض شود و نیاز به تغییر مسیر باشد، نمیدانی که چه کنی.
۶. تثبیت آنچه یادگرفتهای، برای کسب دانش واقعی ضروری است. اما اینکار را با تکرار ساده انجام نده؛ روش دیگری به جز روش اولیهای که آن را آموختی، به کار بگیر. یک بیمار ببین و دربارهاش مطالعه بکن؛ یک مقاله بخوان؛ یک بیمار مرتبط را پیدا کن و یا سؤال بپرس.
۷. تشویق و پاداش برای یادگیری مهم است. نشان بده که چه بلد هستی. کمی فخر فروشی کن. سر کلاس [جرئت داشته باش و] صحبت بکن. به همسرت یا عزیز دلت بگو. به همکارانت بگو. نیازی نیست به دوستانت بگویی؛ زیرا تو دوستی نخواهی داشت [از بس که مشغول یادگیری هستی و وقت خالی برای دوستی نداری].
۸. افراد مختلف، با روشهای مختلف یاد میگیرند. بهترین روشی را که برای تو جواب میدهد پیدا کن و پرورشش بده – چه خواندن باشد، چه گوش دادن، چه دیدن، چه ترکیبی از اینها. به دنبال معلمهایی عالی نباش. آنها مثل دانشجوهای عالی، کمیاباند.
۹. دسترسی سریع به اطلاعاتی که قبلاً یاد گرفتهایم، بسیار مهم است. کامپیوتر برای این کار روشی ایدهآل است؛ اما روشهای بازیابی خوب دیگری هم وجود دارند. هر کسی باید یک سیستم مرتبسازی اطلاعات شخصی برای خود ایجاد کند و پیوسته آن را بهبود ببخشد. بدون چنین سیستمی، شما عملاً یک «بازنده» هستید، مثل انسان پیری که زیپ به یک جای بدنش گیر کرده است.
۱۰. زمانی را که میتوانی به مطالعه بگذرانی، سه قسمت بکن: زمان برنامههای پربازدید تلویزیون، زمان کار و زمان خوابآلودگی. ساعت درونی دانشجویان [و انرژی و توان آنها در طول روز] متفاوت است؛ پس یک برنامهی مخصوص به خود درست کن. در زمان برنامههای پربازدید تلویزیون، تلویزیون تماشا نکن و زمان خوابآلودگی را به خواندن دروس پزشکی نگذران.
تمرین درس
در مورد توصیههای فلسون چه نظری دارید؟ مثلاً شما برای سیستم مرتبسازی اطلاعات چه میکنید؟ یا زمان خود را در روز چطور تقسیم میکنید؟
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید
سلام وقتتون بخیر
مورد اول که اگه موضوعی رو دوست داشته باشیم یاد خواهیم گرفت واقعا به نظرم درسته، ولی یک سری از درسا هستن که خیلی دوستشون ندارم و خوندنشون سخت هست برام
چطوری میشه به این درسا علاقهمند شد؟
سلام فاطمه عزیز
بذار یه تجربه شخصی از بیوشیمی علوم پایم باهات به اشتراک بذارم
درسی که اغلب بچه ها با انزجار میخوننش و اصطلاح’بیوشیمی فقط برای پاس کردنه،پاسش کن بره’رواج زیادی داره
وقتی تو فرجه امتحان علوم پایه زمان بیشتر و با استاد درست تر و دل صبرتر بیوشیمی رو میخوندم به معنای واقعی کلمه از حجم نظم و زیبایی و حتی کاربرد روزانش بدون علم پزشکی شگفت زده میشدم
پس تو اولین قدم بنظر من وقتی عمق یک مطلب و کاربرد و شگفتیشو ببینیم و متوجه بشیم،علاقه هم ایجاد میشه و دستیابی به این عمق نیازمند تکرار و فهم درست مطلبه که متأسفانه ما عجولانه در یکی دوبار و حتی شب امتحانی خوندن اون امتحان میخواییم درکش کنیم(یا به اصطلاح اشتباه بفهمیمش،درحالی که تقریبا صرفا حفظ کردیم اونم توی حافظه کوتاه مدت)
دوم اینکه هر درس مثل آدمها ترکیبی از خصلت های منفور و دوست داشتنی هستش و وقتی مجبوری با یه آدم نچسب یه مدت طولانی هم خونه باشی اگر به خصلت های منفورش توجه کنی زندگی برای هر دو سخت میشه و باید کنکاش کنی تو ویژگی های مثبتش و اونارو پرورش بدی و توی سیکل دانشجوی پزشکی بودن که” نه من نخوندم،نمیفهمم،میدونی چقد این درس افتاده داشته؟ترم بالاییا هم میگن نچسبه”نیفتی که مقاومت ذهنی برات ایجاد نشه و برای تایید سخت بودن و فلاکت اون درس انتخابات برگزار نکنی که: آها فلانی هم گفت نچسبه ،این یکی،دوتا،…
پس باید کنکاش کنیم برای پیدا کردن زیباییاش و جذابش کنیم برای خودمون ،با سرچ های جالب و دیدن کیسا، گاهی حتی با طراحی کردن اون موضوع(بخش های مرتبط با اناتومی)،با تاریخچه خوندنا،با آدم های درست حرف زدن مخصوصا کسایی که علاقه مندن به اون حیطه و پیج های مرتبط با اون
و در آخر هم قرار بگم قرار نیست که با همه درسا روابط خیلی “ایده آلی” داشته باشیم گاهی همین که باهاشون در نیفتیم و مسالمت آمیز باهاشون سر کنیم هم برده
مثل این مثال که شاید خیلی درست نباشه ولی قرار نیست با همه دوستات ازدواج کنی در نهایت با یکی از دوستات که خیلی بیشتر دوسش داری ازدواج میکنی(تخصصت و)…ولی روابطت رو با بقیه دوستات حفظ میکنی تا جایی لنگ موندی به دادت برسن، حالا با یکی در حد تبریک سال نو و دوری و دوستی با یکی در حد ارتباط خانوادگی (کمک از بقیه تخصص ها).
موفق باشی♡