آشر، در سراسر عمر پنجاه و هفت ساله‌اش، با قلمش پزشکان را به بهتر فکر کردن دعوت می‌کرد. او روی محدود فکر کردن حساس بود. دلش نمی‌خواست پزشکان دید تونلی پیدا کنند و فقط و فقط یک چیز کوچک را بلد باشند. همیشه این مثال را می‌گفت که اگر به این ترتیب پیش برویم، کم‌کم متخصص صدای دوم و متخصص صدای اول قلب تربیت خواهیم کرد و فقط همین را بلد خواهند بود.

آشر دلش می‌خواست پزشکان به جای این‌که صرفاً یک سری کار را به شکل اتوماتیک انجام بدهند، فکر بکنند و تصمیم بگیرند. او روی کلمه‌ها حساس بود. می‌دانست که کلمه‌ها اهمیت دارند و ما با آن‌ها فکر می‌کنیم. به همین خاطر دلش می‌خواست کلمات را به دقت انتخاب بکنیم.

سال ۱۹۵۹ مقاله‌ای با عنوان Making Sense نوشت و در آن از این مسائل صحبت کرد. در قسمتی از آن در مورد نحوه‌ی نام‌گذاری می‌گفت.

مثلاً به سلولی که شکل سیبل هدف است، یکی از هم‌درسان ریچارد آشر، آقای دکتر بارت، نام Target Cell را داد. اما بعدها نام دیگری گرفت که حکایت از شکل زنده‌ی سلول در بدن فرد داشت (کودوسایت یا Codocyte). ریشه‌ی کودو در یونانی به کلاه برمی‌گردد.

در زیر میکروسکوپ ما این گلبول قرمز را به شکل کلاه نمی‌بینیم. بلکه در بدن این‌طور است.

به همین خاطر آشر در مقاله‌اش می‌گوید که هماتولوژیست امروزی «از توصیف آن‌چه می‌تواند ببیند» یعنی سلول هدف به «توصیف آن‌چه نمی‌تواند ببیند» یعنی سلول کلاهی شکل حرکت کرده است.

کودوسایت در بدن. عکس از کتاب ‌The Blood Cells.
آن‌چه که زیر میکروسکوپ می‌بینیم. سلول هدف. عکس از The Blood Project.

شما کدام شکل از نام‌گذاری را ترجیح می‌دهید؟

چه مثال‌های دیگری در پزشکی به ذهن‌تان می‌رسد؟

دیدگاه‌ خود را بنویسید

برای نوشتن دیدگاه باید وارد شوید.