پیشینیان، میراث قابل توجهی برای انسان به جا گذاشته‌اند. هر چند برخی از آن‌ها در زندگی انسان مدرن غیر مفید شده‌اند، اما برخی نیز مثل سیستم کمپلمان آن‌قدر ارزشمند هستند که لقب نگهبان فضای داخل عروقی یا The Guardian of Intravascular Space به آن‌ها داده شده است.

موجودات در طول تکامل، برای در امان ماندن از تهدیدات محیطی مختلف، به سیستم‌های دفاعی متعددی مجهز شدند که یکی از آن‌ها سیستم کمپلمان (Complement System) است.

قدمت کمپلمان بیش از یک میلیارد سال است. این سیستم قدیمی، برای محافظت از فضای داخل عروقی به وجود آمد که هم مستقیماً در اپسونیزاسیون و از بین بردن باکتری‌ها نقش خود را ایفا کند و هم با دیگر اجزاء سیستم ایمنی، در پاسخ التهابی حاد همکاری کند.

اگر سیستم کمپلمان سریع وارد عمل نشده و باکتری وارد شده به فضای داخل عروقی را از بین نبرد، باکتری راه‌یافته به جریان خون (باکتریمی – bacteremia) می‌تواند در همه جا پخش شود یا اصطلاحاً seeding داشته باشد.

نمونه‌ی بارز seeding را در اندوکاردیت عفونی می‌بینیم که می‌تواند تکه‌های عفونت را به نواحی دیگر پخش کند.

یادگیری سیستم کمپلمان و نحوه کارکرد اجزاء و مسیرهای مختلف آن، شاید یکی از قسمت‌های سخت ایمونولوژی و علوم پایه باشد.

بعد از این‌که وارد دوران فیزیوپاتولوژی بشویم و بیماری‌های مختلف را بخوانیم هم مکرراً با این مواجه می‌شویم که در فلان بیماری سطح C3 و C4 پایین است ولی در آن یکی فقط C3 سطحش کاهش یافته است.

یا می‌بینیم در بخش روماتولوژی برای بیماری، تست‌های C3 و C4 و CH50 درخواست شده، بدون اینکه به درستی متوجه علت تغییرات و نقشش در پاتوژنز آن بیماری شده باشیم.

این تغییرات را به خاطر می‌سپاریم و امتحان می‌دهیم، بدون اینکه بدانیم دقیقاً چه اتفاقی افتاده است.

در واقع مثل خیلی از مباحث دیگر، در این مبحث هم بین دانش علوم پایه و بالین یک شکاف وجود دارد که شاید هیچ‌گاه به خوبی پر نشده است. شکافی که شامل علت تغییرات آزمایشگاهی فوق و منطقی است که در کارکرد سیستم کمپلمان وجود دارد.

در بخش‌ها نیز می‌بینیم که گاهی تست‌هایی برای ارزیابی این سیستم درخواست می‌شود و شاید به خوبی با نحوه‌ انجامشان آشنا نباشیم و ندانیم چه چیزی را اندازه می‌گیرند و چگونه تفسیر می‌شوند.

این شد که تصمیم گرفتیم این شکاف را با بررسی کارکرد این سیستم، پاتوفیزیولوژی آن و انواع تست‌هایی که برای سنجش کفایت آن انجام می‌شود، کمی کمتر کنیم.

در ادامه به معرفی سیستم کمپلمان و نحوه نام‌گذاری آن می‌پردازیم و سپس مسیر کلاسیک و نحوه تشکیل membrane attack complex را توضیح می‌دهیم.

مسیر لکتین، مسیر آلترناتیو و تست‌های ارزیابی سیستم کمپلمان را در دو نوشته‌ی جداگانه بررسی می‌کنیم.

کمپلمان به چه معنا است؟

کمپلمان یا complement به معنی تکمیل کننده‌ی یک چیز است. در اینجا سیستم کمپلمان، کار آنتی‌بادی را تکمیل می‌کند.

البته که تنها کارش این نیست، اما نام‌گذاری آن از اینجا نشأت می‌گیرد.

پروتئین‌هایی که اجزاء سیستم کمپلمان را تشکیل می‌دهند، عمدتاً در کبد تولید شده و  بعد از آن وارد پلاسما می‌شوند.

البته که این پروتئین‌ها در فضای میان‌بافتی (interstitial space) و حتی فضای داخل سلولی (intracellular space) نیز وجود دارند.

بخشی از پروتئین‌های کمپلمان که درون فضای میان‌بافتی هستند، همان پروتئین‌های کمپلمان درون پلاسما هستند که از جدار مویرگ عبور کرده‌اند و بخشی نیز در همان محل، توسط سلول‌های آن بافت، تولید می‌شوند.

در هنگام مطالعه پاتولوژی خیلی از بیماری‌ها نیز می‌خوانیم که کمپلمان در فلان بافت رسوب کرده است.

اما به هرحال میزان اجزاء کمپلمان در پلاسما بسیار بیشتر از فضای میان‌بافتی و داخل سلولی است.

تلفظ واژه‌ی Complement به شکل کمپلمان – به جای کامپلیمنت – یادگار غالب بودن زبان فرانسه است.

کارکرد سیستم کمپلمان

اولین کار سیستم کمپلمان، برگرفته از نام‌ آن است: تکمیل‌کننده‌ی کار آنتی‌بادی.

هدف آن نابودی سریع میکروب‌هاست. کلمه‌ی کلیدی در اینجا سریع بودن است. این نابودی سریع به دو روش تسهیل فاگوسیتوز و تخریب مستقیم پاتوژن، انجام می‌شود.

فرایند نخست به کمک اپسونیزاسیون (opsonization) انجام می‌شود. اپسونیزاسیون نوعی تگ‌گذاری یا برچسب‌گذاری در سطح مولکولی است تا شناسایی پاتوژن جهت فاگوسیتوز راحت‌تر صورت بگیرد.

مثل این است که ما به دنبال کرم شب‌تاب بگردیم. معلوم است که شب‌تاب‌های روشن را راحت‌تر می‌یابیم.

در سیستم کمپلمان این تگ یا برچسب، پروتئینی به اسم C3b است.

هزاران تا میلیون‌ها مولکول C3b بر روی یک پاتوژن قرار گرفته و عمل تگ‌گذاری را انجام می‌دهند.

این پاتوژن تگ‌گذاری شده، توسط سیستم رتیکولواندوتلیال – مثلاً هنگام عبور از طحال – به راحتی توسط فاگوسیت‌ها شناسایی شده و نهایتاً تجزیه می‌شود.

البته این تنها فایده‌ی اپسونیزاسیون نیست. علاوه بر تگ‌گذاری، اپسونیزاسیون در فرایند عرضه آنتی‌ژن (antigen presentation) و هم‌چنین تحریک لنفوسیت‌های B هم کمک می‌کند.

شما به این محتوا دسترسی ندارید

برای مطالعه ادامه این مطلب نیازمند اشتراک ویژه مدرسه پزشکی هستید. خرید اشتراک از طریق صفحه شخصی امکان‌پذیر است.

تمرین درس

آیا بیماری‌ای می‌شناسید که در آن به دلیل نقص در پروتئین‌های تنظیم‌کننده‌ی کمپلمان، سلول‌های خودی در معرض آسیب باشند؟ پاتوفیزیولوژی آن را توضیح بدهید.

هم‌چنین اگر خودتان تجربه برخورد با چنین موردی داشته‌اید برایمان از آن بنویسید یا اگر هم نداشته‌اید، با جستجو در فضای وب، یک کیس واقعی از این بیماری را خوانده و خلاصه‌ای از شرح‌حال آن را در کامنت‌ها بنویسید.


ترتیبی که مدرسه‌ پزشکی برای مطالعه‌ی مجموعه درس‌ «روماتولوژی و آزمایشگاه» پیشنهاد می‌دهد، به صورت زیر است:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

برای نوشتن دیدگاه باید وارد شوید.

1 کامنت در نوشته «سیستم کمپلمان | معرفی و مسیر کلاسیک»

  1. در بیماران مبتلا به paroxysmal nocturnal hemoglobinuria یا PNH، یک نقص اکتسابی در آنزیمی موجود در سلول‌های بنیادی خون‌ساز (hematopoietic stem cells) وجود داره.

    وظیفه این آنزیم، ایجاد یک لنگر برای اتصال پروتئین‌های مختلف از جمله CD55 و CD59 به سطح سلول هست.

    در نتیجه‌ی این نقص آنزیمی، اتصال فاکتورهای مهاری CD55 و CD59 به گلبول‌های قرمز مختل شده، عملکرد مهاری اون‌ها از بین رفته، و با آغاز فعالیت کمپلمان، گلبول‌های قرمز دچار لیز میشن.