از آنجایی که اعضای کادر درمان نیز بیمار میشوند، پیش میآید که بیمار با سمیولوژی آشنا باشد و از همان ابتدا با کلمات پزشکی شکایت خود را بگوید. اما عمدهی افراد با کلمات غیرپزشکی این کار را میکنند. مثلاً از این میگویند که وقتی نفس عمیق میکشند، در فلان قسمت قفسه سینه درد حس میکنند.
اینجاست که نقش مترجمی پزشک پررنگ میشود. ترجمهی زبان بیمار به کلمات پزشکی.
سختی کار اینجاست که زبان مبدأ لزوماً شفاف نیست. بستگی دارد که چگونه بیمار بگوید. پس از گفتنش، پزشک با واژههایی که از زبان مقصد میداند، این ترجمه را انجام میدهد.
برای قوی شدن در این مهارت هم باید دامنهی واژگان از زبان مقصد را بیشتر کرد و هم اینکه فرایند ترجمه را خوب شناخت. معمولاً در دوران فیزیوپاتولوژی آموختن منظم این واژگان شروع شده و هیچگاه، تا آخرین روز طبابت یک پزشک، تمام نخواهد شد.
زیرا که پزشک در تمام طول طبابتش در حال ترجمهی زبان بیمار به زبان پزشکی است. توانایی تبدیل کردن شرح حال و معاینه به کلمات پزشکی (Medicalization)، از مهارتهای ضروری است که انتظار میرود در همان ماههای ابتدایی دوران بالینی یک پزشک آن را کسب بکند – حداقل شکل اولیهی آن را بلد باشد.
در این نقطه است که باید از سمیولوژی پزشکی یا نشانه شناسی کمک بگیریم.
سمیولوژی پزشکی چیست؟
شاید در بین تمامی مهارتهای لازم برای طبابت، تبحر در سمیولوژی چندان دشوار به نظرمان نرسد. اما، انتخاب کلمات درست برای شکایتهای بیمار و آنچه که در معاینه پیدا میکنیم، مسیر فکریمان را مشخص میسازد.
ما یکسری برچسب به این یافتهها میچسبانیم و همانها را دنبال میکنیم. بر اساس همانها تشخیص میگذاریم و در نهایت درمان میکنیم. خطا در انتخاب برچسب مناسب، میتواند فاجعه به همراه داشته باشد.
همچنین، بعضی از شکایتها (Symptom) و علامتها (Sign) را تا نشناسیم، به دنبالشان نمیگردیم و از بیمار در مورد وجودش سؤال نمیکنیم. مثلاً باید بدانیم شکایتی به اسم Bendopnea وجود دارد که در موردش از بیمار بپرسیم.
برای Sign و Symptom معادلهای مناسبی در فارسی وجود ندارد. مدرسه پزشکی برای سمپتوم یا Symptom که فقط فرد گزارشدهنده آن را حس میکند، واژهی شکایت یا شکایت بیمار را به کار میبرد. برای Sign نیز که نمود خارجی دارد و بقیه نیز میتوانند آن را ببینند یا بشنوند یا لمس کنند یا بو کنند، واژهی علامت یا علامت بیماری یا نشانه بیماری را به کار میبرد.
دقت کنید که در شکایت از شکایت بیمار میگوییم و در علامت از علامت بیماری. اولی مرتبط با فرد است و دومی مرتبط با بیماری.
تنگی نفس یک شکایت است و دیدن استفاده از عضلات فرعی تنفس یک علامت.
تپش قلب یک شکایت است و ضربان قلب نامنظم در معاینه یک علامت.
درد یک شکایت است و حساس بودن محل درد یا همان تندر بودن (Tenderness) یک علامت.
شکایتها و علامتها و نشانهها آنقدر مهم هستند که خود قسمتی جداگانه از طب را تشکیل داده و در موردش کتابها نوشتهاند.
به شاخهای از علم پزشکی که به مطالعه در مورد علامت و نشانه و شکایت میپردازد، سمیولوژی پزشکی (Semiology) یا نشانه شناسی یا علامت شناسی میگویند.
یادمان باشد که سمیولوژی به یک پزشک واژه برای فکر کردن میدهد و انسان با کلمات فکر میکند.
همانطور که کتاب سمیولوژی عمومی (General Medical Semiology Guide) از دکتر Manuela Stoicescu اشاره میکند: سمیولوژی پنجرهای است به جهان طب داخلی [و البته همهٔ طب].
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید
سلام کتابی سراغ دارید که سمیولوژی فیلدهای مختلف طب داخلی رو توضیح داده باشه؟
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید