مهارت ارتباطی

منظور از ارتباط مؤثر در پزشکی چیست؟

به نظر می‌آید بیشترین کاری که یک کلینیسین در دوران بالینی خود انجام می‌دهد، مصاحبه با بیمار است. یک کلینیسین از حدود ۱۶۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰ بار در طول زندگی کاری خود، با بیمارها مصاحبه انجام می‌دهد (+).

بخواهیم این آمار را برای کشور خودمان بومی‌سازی کنیم، احتمالاً بیشتر نیز می‌شود. با وجود شلوغی مراکز دولتی، یک پزشک ممکن است بسیار بیشتر از ۳۰ بیمار در روز ببیند.

بنابراین منطقی است که یک پزشک باید در برقراری ارتباط توانمند (competent) باشد و اصطلاحاً به توانمندی ارتباطاتی (communicative competency) برسد. این توانمندی آن‌قدر اهمیت دارد که جزئی از شش توانمندی اصلی (The Core Competencies) شده است (+).

وقتی از توانمندی صحبت می‌کنیم، طبق تعریف ACGME، یعنی «مجموعه‌ای از توانایی‌ها (ability) که فرد برای انجام صحیح یک کار به آن نیاز دارد».

در نتیجه، توانمندی ارتباطی یعنی مجموعه‌ای از توانایی‌ها که فرد برای برقراری ارتباط به آن نیاز دارد.

حالا این سؤال مطرح می‌شود:‌ ارتباط چیست؟

بهتر است قبل از این‌که درس را ادامه بدهید، تعریف خودتان از برقراری ارتباط را بنویسید و سپس بقیه‌ی مطلب را بخوانید.

تعریف ارتباط مؤثر در پزشکی

همان‌طور که در تعریف استدلال بالینی گفته شد، در ابتدا باید یک سری داده وجود داشته باشد که به کمک فرآیند استدلال بالینی از دل آن‌ها تشخیص و درمان صحیح به دست بیاید.

برای به دست آوردن این داده‌ها، معمولاً منبع ما بیمار یا فردی از نزدیکان اوست. در نتیجه باید بتوانیم این داده‌ها را از طریق آن‌ها کسب کنیم. هم‌چنین، نتیجه‌ی استدلال‌مان را نیز باید بتوانیم به آن‌ها منتقل کنیم تا بیمار را به سمت درمان صحیح هدایت کرده باشیم.

توانمندی ارتباطی در این‌جا خود را نشان می‌دهد:

توانمندی ارتباطی، توانایی رسیدن به اهداف ارتباطی به شیوه‌ای مناسب و پذیرفته‌شده از لحاظ اجتماعی است. این توانمندی یک فرآیند منظم و هدف محور بوده و در طی آن، فرد باید بتواند طی یک تعامل با بیمار، از مهارت‌های خود به‌گونه‌ای استفاده کند که در آن موقعیت مناسب و مؤثر باشد. توانمندی ارتباطی لزوماً کلامی نیست و شامل هر دو بخش کلامی و غیرکلامی است (+/+).

پس ما در برقراری ارتباط، یک سری اهداف داریم و وقتی در پزشکی از برقراری ارتباط صحبت می‌کنیم، یعنی قرار است به اهداف تشخیصی یا درمانی‌مان برسیم. مثلاً می‌خواهیم داده بیشتر جمع‌آوری کنیم.

به همین خاطر است که صفت مؤثر (effective) را هم در تعریف بالا می‌بینید. وقتی از اثربخشی صحبت می‌کنیم، یعنی آن فعالیت بتواند ما را به هدف‌مان نزدیک بکند.

فراموش نکنیم که توانمندی ارتباطی برای کادر درمان، محدود به برقراری ارتباط با بیمار نیست. ما بارها و بارها با همکاران خود نیز ارتباط برقرار می‌کنیم و در آن‌جا نیز به این توانمندی نیاز داریم.

وقتی این‌قدر به چنین توانایی‌ای نیازمندیم، منطقی است که برای آن، زمان و انرژی گذاشته و خود را در برقراری ارتباط مؤثر، توانمند کنیم.

به عنوان اولین قدم می‌توانید درس‌های مهارت ارتباطی در متمم را بخوانید.

همان‌طور که در مورد تصمیم‌گیری گفته شد، نیازی نیست از همان ابتدا، این مهارت را صرفاً در پزشکی بیاموزیم.

تا حد جستجوی ما مرز واضحی بین communication skill و communicative competency در مقالات یافت نشد. هر چند توانمندی فراتر از مهارت است و در آن نگرش و دانش نیز گنجانده می‌شود.

تمرین درس

یکی از موقعیت‌هایی را که برقراری ارتباط شما با بیمار به شیوه‌ای غیرمؤثر انجام شد، بنویسید. در حال حاضر نیازی به تحلیل نیست. صرفاً آن را در این‌جا توضیح دهید تا بتوانیم در طی درس‌های آینده، آن را تحلیل کنیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

برای نوشتن دیدگاه باید وارد شوید.
اسکرول به بالا