کمتر جایی در علم میتوان به جرئت از ترین استفاده کرد؛ اما برای سیگار میتوانیم این را بگوییم. سازمان بهداشت جهانی نیز بارها تأکید کرده که مصرف سیگار امروزه مهمترین عامل قابل پیشگیری از بیماری و مرگ زودرس محسوب میشود.
در سال ۲۰۱۹ حدود بیش از هفت میلیون مرگ مرتبط با مصرف سیگار و تنباکو در سطح جهان گزارش شد که ۱۳/۶٪ تمام مرگهای آن سال در جهان را تشکیل میداد.
ذهن ما با اعداد رابطه چندان خوبی ندارد. شاید این مقایسه شفافترش بکند. کل مرگهای کووید ۱۹ که تا چند ماه پیش گزارش شده (تا آپریل ۲۰۲۴)، حدود ۷ میلیون بوده است (+). سیگار فقط در یک سال چنین آماری داشته است.
شایعترین علل مرگ مرتبط با سیگار نیز شامل بیماریهای قلبی – عروقی، بیماری انسدادی مزمن ریوی (COPD) و فهرست بلندبالایی از سرطانها شامل ریه، حنجره، سر و گردن، مری، معده، کولون، پانکراس، مثانه، کبد و حتی خون هستند.
تحقیقات نشان میدهند که ترک سیگار با کاهش ریسک بیماریهای مرتبط با تنباکو، متوسط طول عمر افراد را حدود ۱۰ سال افزایش میدهد، که بسیار قابل توجه است.
توصیه میکنیم در کنار این نوشته، نوشتهی دیگر مدرسه پزشکی را که درباره تنباکو، سیگار، سیگار الکترونیک و ویپینگ و همچنین ترمینولوژی مرتبط با مصرف آنها نوشتهایم، بخوانید.
نظر افراد سیگاری به ترک سیگار
ذهن انسان در تخمین اثرات بلندمدت ضعیف است. این مسئله مختص به سیگار هم نیست. چند نفر با وجود اضافه وزن تلاش میکنند تا آن را کاهش بدهند که به دیابت مبتلا نشوند؟
عمده این افراد در شروع دیابت، به چنین تصمیمی فکر میکنند و نه قبل از آن.
در مورد سیگار هم همین مسئله صادق است.
افرادی هستند که هیچ علاقهای به ترک ندارند. شوخیهایی نیز در این مورد دارند. مثلاً اگر بپرسید که «نمیخواهید ترک بکنید؟»، حرفهای کلیشهای همانند «ترک برای موتور است» میگویند.
با این وجود، تقریباً دو سوم افراد سیگاری خواهان ترک آن هستند و حداقل نصفی از افراد سیگاری در یک سال گذشته اقدام به ترک سیگار کردهاند.
یک سوم کسانی که اقدام به ترک میکنند، از کمکهای حرفهای بهرهمند میشوند. هر چند این آمار برای ایران نیست و آمار مناسبی در کشورمان نداریم.
اما میتوانیم بگوییم این اقدام به ترک کردن معمولاً تصمیمات لحظهای است که در درصد کمی منجر به ترک موفق و بدون بازگشت میشود.
ترک سیگار کشیدن بازگشتهای متعددی دارد؛ زیرا که سیگار، علاوه بر وابستگی به نیکوتین، شرطیسازیهای متعدد نیز به همراه میآورد:
- هوا بارانی است. سیگار در هوای بارانی میچسبد.
- غمگینم و سودازده. سیگار بکشم که غم را بشوید.
- اعصابم خرد است. سیگار بکشم.
- استرس فلان کار را دارم. سیگار بکشم [که میدانیم در سطح فیزیولوژی بدترش میکند ولی فرد فکر میکند این طور نیست. به این پارادوکس، پارادوکس نسبیت (Nesbitt’s paradox) میگویند].
- زیادی کار کردهام. برای استراحت سیگار بکشم.
- امتحان سنگینی دارم. «مغزم داغ کرده است». سیگار بکشم.
- سیگار بعد از غذا.
- سیگار بعد از چای یا قهوه.
- کشیک هستم. در کشیک با سیگار سر میکنم.
در ترک کردن باید تمام این مسائل را در نظر داشت. چه چیزی قرار است جایگزین شرایط بالا بشود؟ به همین خاطر است که ترک سیگار کار دشواری است.
و در نتیجه، سالانه فقط ۴٪ از افراد سیگاری موفق به ترک سیگار میشوند.
نقش پزشک و موانع درمان
بسیاری از افراد سیگاری در طی سال به پزشک مراجعه میکنند، اما فقط ۲۰٪ از آنها راهنمایی و توصیهای دربارهی ترک سیگار دریافت میکنند.
شاید فکر کنیم که مؤثر نیست و آب در هاون کوبیدن است و اگر خودش بخواهد، میگوید که کمکش کنیم. اما به نظر میآید که مطالعات نشان میدهند که گفتن این توصیه از جانب پزشک، کمی این احتمال ترک را افزایش میدهد و از آنجایی که نقش سیگار بسیار پررنگ است، این توصیه بیشک ارزش دارد.
به همین دلیل چه بهتر است که ما به عنوان پزشک، نقش خود را در این زمینه به خوبی ایفا کنیم و افراد جامعه را از توصیهها و درمانهای دارویی موجود برای ترک سیگار آگاه سازیم.
هر چه دفعات تکرار توصیه به ترک سیگار و معرفی روشهای آن از جانب پزشک بیشتر باشد، شانس ترک موفق هم بیشتر است.
در رابطه با ترک اعتیاد به سیگار، میتوان از شیوههای مشاورهای، دارودرمانی و یا ترکیبی از هر دو بهره برد. مصرف سیگار را میتوان به صورت یک بیماری مزمن عودکننده مشاهده کرد که با وابستگی فیزیکی به نیکوتین و رفتارهای پاداشدهندهی آموختهشده ایجاد میشود.
با این نگاه، میرویم به سراغ یک مدل سهمرحلهای که بدون توجه به میزان آمادگی فرد برای ترک، تلنگری به او میزند تا خود را نجات دهد. این مدل که شامل مراحل Ask، Advice و Refer یا Connect است، به این صورت تعریف میشود:
- پرسش (Ask): طرح پرسش از تمام افراد در رابطه با مصرف دخانیات؛
- توصیه (Advice): توصیه به ترک مصرف سیگار و تنباکو؛
- ارجاع (Refer یا Connect): صحبت راجع به منافع ترک سیگار، مضرات مصرف، انواع روشهای ترک سیگار، ارجاع دادن و وصل کردن افراد به منابع مطمئن برای تحت نظر قرار گرفتن و پایبندی به درمان.
با توجه به اینکه همهی افراد را نمیتوان ارجاع داد یا به منابع مطمئن وصل کرد، خودمان باید تا حد قابل قبولی، قسمت سوم را نیز بلد باشیم که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
واضح است که افراد وابستهتر به نیکوتین، تلاش و پیوستگی بسیار بیشتری برای ترک سیگار نیاز دارند. یک معیار خوب برای سنجش میزان وابستگی این است. پس از بیدار شدن، چقدر طول میکشد که به سراغ سیگار بروی؟
افرادی که وابستگی بیشتری دارند، معمولاً طی ۳۰ دقیقهی ابتدایی روز مصرف را شروع میکنند.
به یک نکته در خصوص این سؤال دقت کنیم. ما باید شرایط را هم در نظر بگیریم. کسی که با والدینش زندگی میکند، شاید فضای مناسب برای این کار را نداشته باشد. اما آن تمایل شدید (craving) به سیگار را بعد از بیدار شدن، میتوانیم به عنوان معادل وابستگی بیشتر در نظر بگیریم. این فرد اگر شرایطش فراهم بود، سیگار میکشید.
همچنین، یکی دیگر از نکات مهم در ارزیابی شانس موفقیت فرد، پرسیدن سابقه مصرف سیگار (چند سال مصرف کرده) و تعداد دفعات اقدام به ترک است.
ما به عنوان پزشک موظفیم افراد را بابت ترکهای ناموفقشان سرزنش نکرده، بلکه تشویق کنیم. باید این موضوع را یادآوری کنیم که بازگشت به سیگار اتفاق میافتد و این موضوع قابل درک است و در مسیر ترک، ممکن است فرد لغزش داشته باشد.
آنچه در لغزشها اهمیت دارد، خود لغزش نیست؛ بلکه مدیریت آن است: یعنی اینکه چرا آن لغزش اتفاق افتاده است و سعی کنیم جلوی آن را بگیریم. در اینجا یک رواندرمانگر آشنا با روشی مثل CBT میتواند بسیار کمک کند.
سختی ترک سیگار دقیقاً در این نقطه است: کمک به بیمار در مدیریت لغزشها با دارودرمانی و رفتاردرمانی. نه اینکه یک دارو تجویز کنیم و بیمار را به حال خود رها کنیم.
دلیل ترک کردن و نکردن سیگار چیست؟
شما به این محتوا دسترسی ندارید
برای مطالعه ادامه این مطلب نیازمند اشتراک ویژه مدرسه پزشکی هستید. خرید اشتراک از طریق صفحه شخصی امکانپذیر است.
برای امتیاز دهی به این مطلب، لطفا وارد شوید: برای ورود کلیک کنید
تلفیق روشهای غیردارویی و دارویی و اهمیت دادن به روشهای پیشدارویی که در این نوشته به آنها اشاره شده بود ذهن من را برای مدیریت بیمار یا شخصی که قصد ترک سیگار دارد شفافتر کرد. معمولا در نظر مردمی که دانش تخصصی ندارند برای ترک سیگار درمانهای دارویی درنظر گرفته نمیشوند و فرد صرفا روی انگیزه و اراده و مفاهیم این چنینی حساب میکند درحالیکه میدانیم فرد برای این کار نیاز به ساختن سیستمی دارد که بیشتر راهنما و هدایتگر باشد. عوامل دارویی و غیردارویی این سیستم را تکمیلتر میکنند.