برخی از زبان‌شناسان معتقدند که در هر زبانی برای موضوعاتی که اهمیت بیشتری پیدا می‌کنند کلمات بیشتری ساخته می‌شود. احتمالاً شنیده‌اید که در سیبری برای انواع برف حدود ۴۰ کلمه وجود دارد و در برخی کشورها، تا ۱۰۰ کلمه به کار می‌رود (+). در پزشکی، تقسیم سلولی از این جنس است.

از این رو می‌خواهیم در این نوشته به تعدادی از این اصطلاحات و معنی آن‌ها بپردازیم. 

سلول‌های هر بافت در پاسخ به تغییرات محیطی که در آن قرار دارند، خود را تغییر می‌دهند. این تغییر محیطی می‌تواند به صورت استرس‌های محیطی (مثل دود سیگار و مصرف الکل) و یا قرار گرفتن در شرایطی متفاوت با محیط اولیه بافت (مثل برخورد دائمی بافت مری با اسید معده) باشد.

با توجه به نحوه تغییر محیط (افزایش استرس، کاهش استرس و یا به نحوی تغییر استرس)، سلول‌ها به نحو متفاوتی خود را وفق می‌دهند.

هایپرپلازی و هایپرتروفی

اولین لغتی که به سراغ آن می‌رویم هایپرپلازی (hyperplasia)‌ است که از دو بخش هایپر (hyper) و پلازی (plasia) تشکیل شده است. در رابطه با هایپر و معانی آن پیشتر در در این نوشته صحبت کردیم. اینجا مشابه اغلب موارد دیگر، هایپر به معنای «بیش از حد» است.

پلازی از ریشه یونانی plasis به معنی شکل، ساختمان و رشد آمده است.

کلمه‌ی پلاسما (plasma) نیز ریشه مشترکی دارد و به معنای جزء ساختمانی خون است. همچنین پلاستیک (plastic) که به فرآورده‌های پلیمرهایی گفته می‌شود که به شکل و قالب‌های مختلفی در می‌آیند.

هایپرپلازی به معنی افزایش تعداد سلول‌ها در یک بافت (ساختمان) است. در هایپرپلازی در پاسخ به استرس محیطی، تعداد سلول‌های افزایش می‌یابد.

برای مثال می‌توان به تعداد سلول‌های بافت سینه در بارداری، افزایش تعداد سلول‌های اندومتر در طی سیکل قاعدگی و حتی تکثیر دوباره سلول‌های کبدی در طی جدا کردن قسمتی از کبد اشاره کرد.

در کنار واژه هایپرپلازی بهتر است به هایپرتروفی (hypertrophy) نیز اشاره کنیم. در هایپرتروفی در پاسخ به استرس محیطی، اندازه سلول بزرگ‌تر می‌شود ولی تغییری در تعداد آن رخ نمی‌دهد. معنای troph به تغذیه و غذا دادن بر می‌گردد. انگار به آن بافت سلول بیشتری داده‌ایم و بزرگ شده است. آتروفی (atrophy) نیز متضادش می‌شود.

هایپرپلازی و هایپروتروفی معمولاً به طور هم‌زمان با یک‌دیگر رخ می‌دهند. مثلاً در بارداری، هم تعداد سلول‌های اندومتر افزایش می‌یابد و هم اندازه‌شان بزرگ‌تر می‌شود.

سلول‌های بعضی بافت‌ها در بدن قابلیت افزایش در تعدادشان را ندارند. به آن‌ها بافت دائمی (permanent tissue) می‌گوییم. میوسایت‌های قلبی و سلول‌های ماهیچه اسکلتی از این نوع‌اند. این سلول‌ها در پاسخ به استرس، فقط می‌توانند دچار هایپروتروفی شوند. مثلاً هایپرتروفی بطن چپ در پاسخ به هایپرتنشن سیستمیک مزمن.

هایپرپلازی می‌تواند فیزیولوژیک و یا پاتولوژیک باشد و این بسته به پروسه‌ای دارد که بافت را وادار می‌کند تعداد سلول‌هایش را بیشتر کند. هایپرپلازی پاتولوژیک می‌تواند زمینه را برای ایجاد دیسپلازی بافتی و سرطان ایجاد کند.

هایپرپلازی 
دیسپلازی
سرطان
تبدیل شدن سلول نرمال به سلول سرطانی یک سری مرحله را طی می‌کند که در این بین ممکن است بافت دچار هایپرپلازی نیز بشود (+).

متاپلازی

واژه بعد متاپلازی (metaplasia) است. متا (meta) به معنی تغییر است و بیشتر برای مشخص کردن تغییراتی استفاده می‌شود که در نتیجه‌ی وجود عاملی ثانویه ایجاد شده است.

متاپلازی به معنی تقسیم و تغییر سلولی است که در آن نوعی سلول بالغ و تمایزیافته به نوع دیگری از سلول بالغ و تمایز‌یافته تبدیل می‌شود.

این تغییر معمولاً در پاسخ به یک استرس محیطی جدید یا تغییراتی که در محیط صورت گرفته است، ایجاد می‌شود. سلول‌ها با تغییر خود، به نحوی خود را با شرایط جدید وفق می‌دهند تا بتوانند محیط جدید را تحمل کنند.

مثلاً اگر سلول‌های قسمت‌ انتهایی مری که تا الان فقط در تماس با مواد غذایی بودند، به دلیل عدم کفایت اسفنکتر تحتانی مری، در معرض اسید معده قرار بگیرند و این تغییر و استرس محیطی به صورت پایدار و مزمن باشد، در پاسخ به آن دچار متاپلازی می‌شوند.

بعضی از انواع متاپلازی نیز می‌توانند زمینه‌ای برای ایجاد دیسپلازی و پیشرفت به سمت بافی سرطانی باشند. برخی نیز فیزیولوژیک هستند – مثل متاپلازی آپوکرین در بافت نرمال پستان در زمان شیردهی.

متاپلازی آپوکرین پستان
متاپلازی آپوکرین در بافت نرمال پستان در زمان شیردهی (+).

دیسپلازی

واژه بعدی که به سراغ آن می‌رویم دیسپلازی (dysplasia) است. dys از ریشه یونانی و به معنی بد و بی‌نظم است.

دیسپلازی به معنی حالتی از نتایج تقسیم سلولی است که در آن سلول‌ها به صورت بدشکل تقسیم شده‌اند؛ در نتیجه بافتی که از این تقسیم حاصل می‌شود ظاهری نامنظم دارد.

برای مثال MDS ا(myelodysplastic syndrome) را در نظر بگیرید. در یک تعریف ساده، در این سندرم برخی از سلول‌های خونی در تقسیمات صورت گرفته در مغز استخوان، به صورت ناکامل تکامل یافته‌اند و بد شکل هستند. این سلول‌ها باید در حالت عادی از بین بروند و با سلول‌های طبیعی جایگزین شوند؛ اما در MDS به همان صورت در مغز استخوان باقی می‌مانند و یا به خون محیطی وارد می‌شوند.

دیسپلازی معمولاً در صورت ادامه‌دار شدن استرس محیطی وارد شده به بافتی که در حال حاضر دچار متاپلازی یا هایپرپلازی شده است، ایجاد می‌شوند.

هر چند ما لزوماً این استرس محیطی را نمی‌توانیم پیدا کنیم یا حداقل با علم فعلی هنوز نیافته‌ایم.

نئوپلازی

واژه آخر نئوپلازی (neoplasia) است. نئو از کلمه یونانی néos ریشه می‌گیرد که به معنی جدید است. کلمه‌ی new نیز از همین ریشه است. نئوپلازی در ترجمه تحت‌اللفظی «رشد جدید» (new growth) می‌شود.

نئوپلازی نوعی تقسیم و تغییر سلولی است که در نتیجه آن نوع جدیدی از سلول ایجاد می‌شود. اگر بخواهیم یک ویژگی برای این سلول جدید بگوییم، وجود درجاتی از خودمختاری و استقلال (اتونومی) نسبت به دیگر بافت‌ها است. یعنی این بافت‌ها بدون توجه به محیط اطرافشان و پیام‌هایی که می‌رسد، می‌توانند تقسیم شوند.

هر چند که این خودمختاری و استقلال، به هیچ عنوان صددرصدی نیست. تمامی انواع نئوپلاسم برای تغذیه و خون، به میزبان‌شان نیاز دارند – درست همانند یک میکروب. یا برخی از نئوپلاسم‌های سیستم اندوکرین به هورمون نیاز دارند.

نئوپلاسم‌ها می‌توانند خوش‌خیم (bening)، پیش بدخیم (Premalignant) و بدخیم (malignant) باشند. برای مثال می‌توان انواع توده‌ها از نمونه‌های خوش‌خیم مثل فیبروم تا ضایعات بدخیم مانند ملانوم را نام برد.

در آخر باید به تفاوت متاپلازی و نئوپلازی توجه کنیم. متاپلازی به معنی تغییر سلولی به نوع دیگری از سلول‌های طبیعی، بالغ و تمایزیافته است؛ درحالی که در نئوپلاسم سلول‌هایی که ایجاد می‌شوند ظاهر و نوع متفاوت با سلول‌های طبیعی بدن دارند و در نتیجه‌ی تقسیم، ممکن است انواع سلول‌های نابالغ و تمایزنیافته ایجاد شود.

مراحل ایجاد یک نئوپلاسم: از سلول طبیعی تا سلول تغییریافته و دارای اتونومی.

منبع: ویرایش ششم کتاب Human Diseases

تمرین درس

برای هر یک واژه‌های هایپرپلازی، دیسپلازی، متاپلازی و نئوپلاسم مثال‌های دیگری بنویسید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

برای نوشتن دیدگاه باید وارد شوید.