عمده‌ی پزشکان با تشخیص دادن سر و کار دارند. یک فرد، با مجموعه‌ای از علائم – که حتی نمی‌تواند آن‌ها را به درستی توصیف کند – مراجعه کرده و پزشک باید مشکل را تشخیص بدهد.

تشخیص با مشخص هم‌خانواده است. اگر به ریشه diagnosis نگاه بکنیم، این ترجمه برایمان روشن‌تر می‌شود.

واژه diagnosis از ریشه یونانی gno به معنای دانستن (to know) درست شده است (+). معنای دیاگنوزیس به دو کلمه distinguish و discern نزدیک است که هر دو به «متمایز و مشخص» و «وجه تمایز» اشاره دارند.

یعنی این مجموعه علائم برای ما بیماری خاصی را مشخص می‌کند.

به همین خاطر برای diagnosis معادل تشخیص در نظر گرفته شده است و برای حالت فعلی آن یعنی to diagnose (دیاگنوز) معادل تشخیص دادن را به کار می‌بریم.

تشخیص، یک توضیح برای وضعیتی پاتولوژیک است که پاتوفیزیولوژی و اتیولوژی را مشخص می‌کند.

یک تشخیص صحیح، علائم و شکایات بالینی را معلوم می‌کند، سیر بیماری را توضیح می‌دهد، عواقب احتمالی را گوشزد می‌کند و منجر به درمان دقیق و درست می‌شود.

دستگاه دیاگ خودرو نیز که عیب را تشخیص می‌دهد، نامش را از همین‌جا گرفته است. دیاگ، مخفف دیاگنوز است.

پزشک، پرستار، ماما و … با توجه به میزان دانش و تجربه‌ای که دارند، معمولاً از همان لحظه‌‌های نخست دیدن یک بیمار، تشخیصی در ذهن‌شان شکل می‌گیرد.

وابسته به سطح و موقعیتی که کار می‌کنیم، عدم قطعیتِ (uncertainty) یک تشخیص، ممکن است برای ما متفاوت باشد.

یک پزشک در درمانگاه ممکن است با تکرر و سوزش ادرار در یک خانم جوان به عفونت ادراری شک کند و بدون آزمایش، درمان بکند. همان پزشک در اورژانس برای چنین فردی ممکن است یک آزمایش ادرار بفرستد.

در هر دو تشخیص عفونت ادراری است، اما عدم قطعیت در حالت دوم کمتر می‌شود.

ممکن است یک پزشک سوم، تا زمان جواب کشت مثبت ادرار، تشخیص را قبول نکند. باز هم میزان عدم قطعیت کمتر خواهد شد.

اما به نظر می‌رسد، قطعیتِ یک تشخیص در پزشکی، صد در صد نیست؛‌ زیرا همیشه احتمال خطا وجود دارد.

با توجه به این میزان عدم قطعیت و هم‌چنین روش و زمانی که به تشخیص رسیده‌ایم، انواعی از ترکیب‌ها برای «تشخیص» ساخته شده است.

مثلاً در خط نخست اردرهای پزشکی، عبارت Imp را که کوتاه‌شده‌ی diagnostic impression است دیده‌ایم. ایمپرشن از جنس برداشت و حدس است – تشخیص در شرایطی که شواهد کافی نداریم.

یکی از رایج‌ترین خطاها در اردرنویسی همین است که در هنگام تشخیص‌های قطعی‌شده نیز عبارت imp را به عنوان خط اول اردر می‌نویسیم. مثلاً در بیماری که تشخیص سرطان سینه او با بیوپسی قطعی شده، دیگر imp: breast cancer معنایی ندارد. حداقل می‌توانیم به صورت dx: breast cancer بنویسیم که dx مخفف diagnosis است.

در نخستین صفحات کتاب ارزشمند Diagnosis: Interpreting the Shadows که نوشته‌ی چهار فرد بزرگ در این حوزه است (Pat Croskerry, Karen Cosby, Mark L. Graber, Hardeep Singh) ترکیب‌های رایج ساخته شده از واژه «تشخیص» آورده شده است. فهرست زیر، از همین کتاب – البته با کمی تغییر – است. مواردی را که از نظرمان مهم‌تر بودند،‌ با حالت بولد مشخص کرده‌ایم:

  • تشخیص مقدماتی یا تجربی (preliminary or tentative diagnosis): منظور از تشخیص تجربی (tentative) همان حدس اولیه پزشک در نگاه اول و با شرح حال و معاینه فیزیکی اولیه است.
  • تشخیص بدو بستری (admitting diagnosis)
  • تشخیص اولیه (initial diagnosis) که تقریباً معادل همان diagnostic impression است. شاید بتوان ایمپرشن را یک درجه قطعی‌تر از تشخیص مقدماتی/تجربی دانست.
  • تشخیص فعلی (working diagnosis): محتمل‌ترین تشخیص پس از بررسی اولیه که هنوز تأیید قطعی نشده و تشخیص‌های دیگر نیز رد نشده است (+). این عبارت نیز نزدیک به همان معنای diagnostic impression است.
  • تشخیص در حال بررسی و تغییر (evolving diagnosis)
  • تشخیص محتمل (suspected diagnosis)
  • تشخیص قبل از عمل (preoperative diagnosis)
  • تشخیص پس از عمل (postoperative diagnosis)
  • تشخیص بر اساس شکایات بیمار (symptom-based diagnosis)
  • تشخیص قبل از تولد (prenatal diagnosis)
  • تشخیص پرستاری (nursing diagnosis)
  • تشخیص توسط خود فرد (self-diagnosis)
  • تشخیص بالینی (clinical diagnosis)
  • تشخیص آزمایشگاهی (laboratory diagnosis)
  • تشخیص رادیولوژی (radiology diagnosis)
  • تشخیص با سی‌تی اسکن (CT diagnosis)
  • تشخیص پاتولوژی (pathology diagnosis)
  • تشخیص با نمونه بافت (tissue diagnosis)
  • تشخیص بافتی (histology diagnosis)
  • تشخیص با کمک کامپیوتر (computer-aided diagnosis)
  • تشخیص با کمک اینترنت (diagnosis by Internet)
  • تشخیص جایگزین (alternate diagnosis)
  • تشخیص گذشته‌نگر (retrospective diagnosis)
  • تشخیص اصلی (principal diagnosis)
  • تشخیص تأییدشده (confirmed diagnosis)
  • تشخیص تلفنی (phone diagnosis)
  • تشخیص از راه دور (remote diagnosis)
  • تشخیص نهایی (final diagnosis)
  • تشخیص زمان ترخیص (discharge diagnosis)
  • تشخیص پس از کالبدشکافی (postmortem diagnosis)
  • تشخیص برجسته (leading diagnosis)
  • تشخیص افتراقی (differential diagnosis) یا تشخیص‌های افتراقی (differential diagnoses)
  • تشخیصی که قرار است رد شود (rule-out” diagnosis”): همان که مثلاً می‌نویسیم فلان بیمار با rule out کردن PTE بستری شد. ممکن است نتیجه PTE باشد یا نباشد.
  • تشخیص هنگام غربالگری (screening diagnosis)
  • تشخیص با رد علت‌های دیگر (diagnosis of exclusion): منظور، رسیدن به یک تشخیص پس از کنار گذاشتن علت‌‌های محتمل‌تر یا خطرناک‌تر است.
  • تشخیص قابل قبول با کدهای تشخیصی (Billable diagnosis): همان تشخیص‌هایی که در لیست کدهای تشخیصی بیمارستان/بیمه وجود دارد. Billable از دو قسمت bill و able تشکیل شده که معنای bill به صورت حساب برمی‌گردد. تشخیص billable تشخیصی است که در آن فهرست وجود دارد و می‌توان برای آن یک صورت حساب مالی به بیمار داد. مثلاً معمولاً rule-out diagnosis، یک تشخیص billable نیست.

عدم قطعیت، همراه همیشگی در تک تک تصمیم‌گیری‌های ما در پزشکی است و فهرست فوق این موضوع را به خوبی گوشزد می‌کند.

تمرین درس

یک مثال برای diagnosis of exclusion نوشته و تشخیص‌های مهمی را که باید رد شوند، بنویسید. سعی کنید قبل از حل تمرین، کامنت‌های دوستان را ببینید و مثال تکراری ننویسید.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

برای نوشتن دیدگاه باید وارد شوید.

5 کامنت در نوشته «منظور از تشخیص پزشکی چیست؟»

  1. تشخیص “Primary immune thrombocytopenia” که بایستی ابتدا سایر علل ترومبوسایتوپنی و نیز “Secondary immune thrombocytopenia” رد شوند؛
    و یا تشخیص “Polycystic ovarian syndrome” که ابتدا باید سایر علل منس‌های نامنظم و هایپرآندروژنیسم رد شوند (عللی مثل کم کاری تیرویید و یا اختلالات آدرنال مربوط به هایپرآندروژنیسم).
    از موارد دیگر هم می‌توان به asbestos pleural effusion، ترومبوسایتوپنی بارداری و هپاتیت اتوایمیون اشاره کرد.

  2. زردی فیزیولوژیک و Breast feeding jaundice هم دو نمونه از Diagnosis of exclusion هستند.
    برای تشخیص، بسته به اینکه زردی مستقیم است(یعنی بیلی‌روبین کونژوگه بالای 2 یا بیشتر از 20% بیلی‌روبین توتال باشد) یا غیرمستقیم باید علل مختلفی رو R/O کنیم.
    زردی غیرمستقیم به دلیل مواردی مثل اختلال همولیتیک، سفال هماتوم، نقص‌های غشای گلبول قرمز مثل فاوویسم، کریگلرنجار و… ایجاد می‌شه.
    زردی مستقیم هم می‌تونه به دلیل کلستاز، آترزی مجاری صفراوی، گالاکتوزومی، هپاتیت نوزادی، TORCH، CF، سپسیس و علل دیگر ایجاد شود.

  3. برای هر دردی از دندان تا ناف رد کردن علل قلبی ضروریست.
    برای هر دردی در ناحیه بیضه، رد کردن تورشن ضروریست.

    تشخیص بیماری‌هایی مانند ‌‌‌IBS نیز by exclusion است و ابتدا باید علل دیگر مثل سلیاک،‌ microscopic colitis، بهم خوردن فلور نرمال روده، بیماری‌های انسدادی روده و یا حرکات کند کولون رد شود.

  4. «هایپرکلسیوری ایدیوپاتیک» که علت ایجاد سنگ‌های کلسیمی در کلیه هست.

    قبل از رسیدن به این تشخیص باید سایر علت‌های هایپرکلسیوری رد بشن:
    سارکوییدوز
    هایپرتیروییدی
    هایپرپاراتیروییدی
    کوشینگ
    بدخیمی
    بیماری پاژه استخوان
    هایپرویتامینوز D