پوشاک – شعری از ویسواوا شیمبورسکا
پوشاک در میآوری، در میآوریم، در میآورید بارانی، ژاکت، کت، بلوز پشمی، نخی، کنفی دامن، شلوار، جوراب، لباسِ زیر گذاشته، آویخته، انداخته به پشتِ صندلی، انداخته از لتهیِ پاراوان: فعلاً پزشک میگوید چیز جدیای نیست خواهش میکنم لباس بپوشید، استراحت کنید، سفر بروید بخورید در صورتی که، قبل از خواب، بعد از غذا سه ماهِ
پوشاک – شعری از ویسواوا شیمبورسکا ادامهی مطلب