به جز در رشتههای تخصصی خاصی همانند طب داخلی یا طب کودکان، ممکن است هیچگاه بیماریهای نادری را که در این مجموعه درس آمدهاند، نبینید.
هرچند دانستنشان در امتحانهای پزشکی، متمایزکننده است و طراحان سؤال، علاقهی عجیبی به آنها نشان میدهند؛ اما هدف ما از توضیح آنها در این درسنامه، صرفاً متمایز شدن در امتحانها نیست.
به بهانهی آنها میخواهیم فیزیولوژی کلیه را بهتر بفهمیم. فهمیدن این بیماریها، کمک به ملموسسازی فیزیولوژی میکند.
هر بخش از پزشکی، قسمتی از یک تصویر بزرگ است. ما دوست نداریم که هنگام نگاهکردن به این تصویر، نقاط سیاه زیادی پیش رویمان باشد. گیجمان میکند و از این نفهمیدن اذیت میشویم.
متأسفانه، با روندهای شکلگرفته در آموزش پزشکی کشور، هر روز که میگذرد این نقاط سیاه بیشتر میشوند. درسنامهها و جزوات، به سمت خلاصهنویسی رفته و کلاسهای درسی، محدود به گفتن نکات اصلی شده است.
این هذیان در ما شکل گرفته است که کمتر گفتن و نکات اصلی را گفتن، باعث میشود که بهتر یادمان بماند و بتوانیم خود را برای امتحانها و طبابت بالینی آمادهتر بکنیم. اما آیا واقعاً اینگونه است؟
چه هدف طبابت باشد و چه آمادگی برای امتحانها، مدل ذهنی ما در مدرسه پزشکی این است که راه را اشتباه رفتهایم. یادگیری عمیق، فرآیندی زمانبر است.
با حذف توضیحات بیشتر، به خود خدمت نکردهایم؛ بلکه خود را از لذت فهمیدن و درک کردن، از لذت عمیقتر شدن، از بهتر دیدن تصویر اصلی محروم کردهایم. و از همه مهمتر، از خود یادگیری.
چرا فکر میکنیم میشود مطلبی را که قرار است یک عمر در موردش طبابت کنیم، میتوانیم با یک، دو، پنج یا ده ساعت یاد بگیریم؟ وقتی داروهای این قسمت در لیست بیست داروی پرکاربرد دنیا هستند، واقعاً فکر میکنیم با این وقت کم قرار است آنها را درست بیاموزیم؟ یادگیری واقعی زمان میبرد و کند است و طول میکشد.
این مطالب حذفشده که معمولاً توضیحهای پاتوفیزیولوژی هستند، همان چسبیاند که قطعات اطلاعات (Chunk) ما را کنار هم نگاه میدارند و به یادآوردن اطلاعات را در مواقع لازم، تسهیل میکنند. بدون ایجاد این ارتباطات (Association) در ذهن، شکست یادگیری محتمل است.
میتوانید یک بار امتحان کنید. فکر میکنیم عمدهی افرادی که این درسها را میخوانند، حرف ما را قبول میکنند که نفرولوژی، مطالب دشوار زیادی دارد. این مجموعه درس را میشود به عنوان مقدمهای بر نفرولوژی در نظر گرفت که از ادغام فیزیولوژی و پاتولوژی و فارماکولوژی به وجود آمده است.
ایدهی اولیهی اینگونه نوشتن، در پاسخ به یک خلأ آموزشی شکل گرفت – یک جای خالی که ما را هنگام خواندن مطالب اذیت میکرد.
حاصلش این نوشتهها شد که در آن سعی کردهایم به تعدادی از سؤالهایی که هنگام خواندن فارماکولوژی و اختلالات آب و الکترولیتی و اسید و باز برایمان شکل میگرفت، پاسخ بدهیم.
برای آنکه یک قدم به ادغام واقعی نزدیک شده و از این «ادغام کاذب» (pseudo-integration) که در دانشگاههای کشورمان وجود دارد دور بشویم، نکات پاتوفیزیولوژی را در بستر داروها توضیح دادهایم.
تقریباً مطمئن هستیم که در هنگام خواندن در قسمتهایی برای شما سؤال پیش میآید. لطفاً تا آخرین درس پیش بروید. برخی از سؤالها را در دروس جلوتر پاسخ دادهایم.
پیشنهادمان این است که روزی بیشتر از دو الی سه درس از این مجموعه نخوانید. درسهای سنگینی هستند و فشار ذهنی زیادی وارد میکنند. درسها را نیز با ترتیب پیشنهادی مدرسه پزشکی پیش بروید.
ترتیب درسها همانند یک سفر است. مثل کارتون سفرهای علمی (The Magic School Bus) که نزدیک به سی سال است که قدمت دارد (سال ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۷ پخش شد). با همان اتوبوس به گلومرول آمده و فیلتر شده و به داخل نفرون رفته و مسیر را از ابتدا تا داخل مثانه طی میکنیم.
و آخرین نکتهی قبل از سفر اینکه برای درسها تمرین گذاشتهایم. حتی اگر فکر کردید جوابش را میدانید، خوب است که آنها را بنویسید.
هنگام نوشتن است که ایرادهایمان را متوجه میشویم و ذهنمان را منظم میکنیم. با نوشتن به یادگیری خودمان کمک میکنیم.
و حالا اگر موافق هستید، پس از توضیحات مقدماتی درباره مجموعه دروس فارماکوپاتوفیزیولوژی کلیه (ادغام فیزیولوژی، فارماکولوژی و پاتولوژی)، سفر علمیمان را شروع کنیم.
ترتیبی که مدرسه پزشکی برای مطالعهی مجموعه درس فارماکوپاتوفیزیولوژی کلیه پیشنهاد میدهد، به صورت زیر است: