آن‌ها که در تاریخ علم چند نام دارند، قابل توجه هستند. معمولاً اهمیت‌شان را می‌رساند. در این نوشته، در مورد یکی از آن‌ها صحبت خواهیم کرد: هورمون ضد ادراری (هورمون آنتی دیورتیک) (anti-diuretic hormone or ADH) یا آرژنین وازوپرسین (arginine vasopressin or AVP) یا وازوپرسین انسانی یا آرژیپرسین (argipressin).

تقریباً بیماری نیست که در خطر اثرات افزایش بیش از حد آن در هنگام بستری و بیماری حاد نباشد – مگر این‌که بدنش این هورمون را نسازد یا کلیه‌اش به این هورمون مقاوم باشد.

همین هورمون است که شایع‌ترین اختلال الکترولیتی بیماران بستری را باعث می‌شود. همین هورمون است که همه را سردرگم می‌کند و یک اختلال به وجود می‌آورد که شاید در هنگام درمانش حتی بیشتر از هنگام درمان نکردن و کاری نکردن، آسیب به بیمار وارد شود.

اگر می‌خواهیم سدیم را بفهمیم، باید ADH را خوب درک کنیم. اگر می‌خواهیم syndrome of inappropriate ADH secretion را یاد بگیریم، باید اثر ADH را روی کلیه خوب متوجه بشویم و بتوانیم یک نگاه کلی به این تصویر داشته باشیم.

این نوشته، آخرین قسمت پازل فارماکوپاتوفیزیولوژی کلیه است و در این قسمت، می‌خواهیم میراث یک انسان عاشق سولفور، یعنی ونسان دو وینیو را، بررسی کنیم. کسی که ADH و اکسی‌توسین را ساخت.

از دوشیدن گاو تا دانشکده شیمی

ونسان دو وینیو (Vincent du Vigneaud) اصالتاً فرانسوی بود؛ ولی در سال ۱۹۰۱ در شیکاگو به دنیا آمد.

او به دبیرستان شورز (Schurz) در شیکاگو رفت و آن‌جا اولین ملاقاتش با گوگرد (سولفور) اتفاق افتاد. او و دو نفر از دوستانش یک آزمایشگاه کوچک در خانه داشتند و مواد شیمیایی را می‌گرفتند و آزمایش‌هایی انجام می‌دادند. آزمایش‌هایی با مواد قابل اشتعال و انفجار که شامل گوگرد نیز بود.

دوران دبیرستان او با جنگ جهانی اول (۱۹۱۸-۱۹۱۴) هم‌زمان بود. در زمان جنگ، دبیرستانی‌ها را در ماه‌هایی از سال برای کار به مزارع می‌فرستادند. ونسان کارش دوشیدن شیر در مزرعه بود.

افتخارش این بود که می‌توانست خودش به تنهایی بیست گاو را بدوشد. تصمیم گرفته بود که یک مزرعه‌دار شود.

اما او خواهر بزرگ‌تری داشت که با ونسان در این مورد صحبت کرد. نمی‌دانیم خواهرش به ونسان چه گفت که علاقه‌ی قلبی ونسان به شیمی را در دلش آن‌قدر زنده کرد که ونسان تصمیم گرفت به دانشگاه ایلینوز برود و مهندسی شیمی بخواند.

ونسان جوان پول چندانی نداشت و مجبور بود هم‌زمان با تحصیل کار بکند. از کار تا کتابخانه تا چیدن سیب در مزرعه و کار کردن در رستوران و …

روزی در رستوران، ونسان خانمی زیبا و جوان با موی قرمز را دید و به یکی از دوستان دانشگاهش گفت: «او کسی است که می‌خواهم با او ازدواج کنم».

ازدواج کرد. کارشناسی و کارشناسی ارشد تمام شد. کاری در شهر دیگر پیدا کرد. هم‌چنان فقیر بود و حتی برای پول اتوبوس به شهری دیگر، مجبور بود یک کار اضافی انجام دهد تا پولش را جور کند. ادامه تحصیل داد. دکترا را شروع کرد.

و نام تزش شد: «گوگرد موجود در انسولین» (The Sulfur in Insulin).

و پس از آن نیز علاقه‌ی وی به گوگرد، محور اصلی تمام تحقیقاتش بود.

سال ۱۹۵۵ که جایزه نوبل شیمی را به خاطر کار به روی ترکیب‌های زیستی حاوی گوگرد و ساخت اکسی‌توسین به او اهدا کردند، گفت: ساخت اکسی‌توسین، ادامه و محصول علاقه‌ی من به گوگرد و تحقیق اولیه‌ام به روی گوگرد موجود در انسولین است (+).

دو وینیو از سال ۱۹۳۲ کار بر روی هورمون‌های هیپوفیز خلفی را شروع کرد و سال ۱۹۵۲ بود که توانست هورمون ضد ادراری را جداسازی کند.

دو وینیو سازنده هورمون ضد ادراری
ونسان دو وینیو (+).

البته، کاشف اولیه این هورمون دو وینیو نبود.

سال ۱۹۸۵ بود که اولیور و شفر متوجه شدند که عصاره‌ی هیپوفیز منجر به تغییر فشار خون می‌شود (+). این دو نفر تأثیر تزریق وریدی عصاره‌ی هیپوفیز، طحال و تیروئید را بررسی کرده و این تأثیر را با تزریق عصاره‌ی غده‌ی آدرنال که قبلاً‌ تحقیق شده بود، مقایسه کردند.

عصاره‌ی هیپوفیز، اگرچه به اندازه‌ی عصاره‌ی آدرنال فشار را بالا نمی‌بُرد،‌ اما باز هم باعث افزایش فشار می‌شد. آن‌ها نشان دادند که قسمتی از این افزایش فشار به خاطر تنگ‌شدن سرخرگ‌ها است و یک ماده‌ی تنگ‌کننده‌ی عروق (وازوپرسور) در این عصاره وجود دارد.

اثرات ضد ادراری آن در سال ۱۹۱۳ بود که توصیف شد (+/+). ولی عمده‌ی تحقیقات بر روی آن، پس از کار دو وینیو و جداسازی آن صورت گرفت.

شناختن هورمون آرژنین وازوپرسین و اثرات شگفت‌انگیزی که این روزها از آن می‌بینیم را (مثلاً در درمان شوک سپتیک)، مدیون صحبت یک خواهر با برادری کوچک و عاشق دوشیدن شیر گاو هستیم که او را قانع کرد به علاقه‌اش به ترکیبات حاوی گوگرد بها دهد و آن را دنبال بکند.

شما به این محتوا دسترسی ندارید

برای مطالعه ادامه این مطلب نیازمند اشتراک ویژه مدرسه پزشکی هستید. خرید اشتراک از طریق صفحه شخصی امکان‌پذیر است.


ترتیبی که مدرسه‌ پزشکی برای مطالعه‌ مجموعه درس‌های فارماکوپاتوفیزیولوژی کلیه پیشنهاد می‌دهد، به صورت زیر است:

دیدگاه‌ خود را بنویسید

برای نوشتن دیدگاه باید وارد شوید.

3 کامنت در نوشته «میراث دو وینیو | انسانی عاشق گوگرد | هورمون ضد ادراری (ADH) و آگونیست و آنتاگونیست آن»

  1. سوال اول:
    طبق سفری که تا به اینجا طی کردیم، مکانیزم‌هایی که هایپوکالمی یا هایپرکلسمی باعث دیابت بی‌مزه نفروژنیک می‌شود را باید در مکانیزم‌های ساخت ادرار غلیظ جستجو کرد. هر دوی این حالت‌ها توانایی تغلیظ ادرار توسط کلیه را مختل می کنند. هایپوکالمی قرارگیری گیرنده‌های آکوآپورین 2 توسط ADH را کاهش می‌دهند و هم‌چنین حساسیت آن‌ها به این هورمون را کاهش می‌دهند. کاهش پتاسیم خون باعث می‌شود در لوپ ضخیم صعودی هنله بازجذب سدیم کاهش یابد و COUNTERCURRENT MULTIPLICATION SYSTEM مختل می‌شود.
    هایپرکلسمی نیز باعث کاهش قرارگیری گیرنده‌های آکوآپورین 2 می‌شوند و در تولید و MAITAINANCE ادرار غلیظ اختلال ایجاد می‌کنند. با رسوب کلسیم در توبول ها توانایی بازجذب یون‌ها مختل می‌شود. هایپرکلسمی همچنین باعث اختلال در کانال‌های NaK2CL می‌شود و جریان متقابل را مختل می‌کند.

    سوال دوم:
    استفاده از دیورتیک ها باعث خواهند شد یون‌های بیشتری بازجذب نشوند و اسمولاریته مایع رسیده به آخر نفرون افزایش یابد و آب کمتری توسط گیرنده‌های آکوآپورین 2 به مدولا کشیده شود.

    سوال سوم:
    در جریان نارسایی کلیه و افزایش اوره، پلاکت‌ها فانکشن خود را در شرایط اورمی از دست می‌دهند. دسموپرسین باعث افزایش فاکتور VWF و فاکتور 8 میشود. از طرفی تعامل پلاکت‌ها با اندوتلیوم را افزایش می‌دهند و تجمع آن‌ها را تسهیل می‌کنند.

  2. 1)در هایپوکالمی و هایپرکلسمی فعالیت آنزیم ادنیلات سیکلاز مختل می‌شود و بدین ترتیب تولیدcAMP کاهش پیدا می‌کند. پس وقتیADH به گیرنده خود وصل شد، باعث افزایش cAMP نمیشود، وزیکول های حاویAQP2 فسفریله و فعال نشده و به غشای لومینال نمی روند و با کاهش AQP2 مقاومت بهADH به وجود می‌آید.
    ۲) استفاده از دیورتیک های تیازیدی در افراد مبتلا به مقاومت به ADH مثل دیابت بی مزه نفروژنیک(NDI) باعث کاهش ادرار میشود. به صورتی که با کاهش بازجذب سدیم در ابتدای DCT، بدن هایپوولمی را احساس می‌کند و اینگونه بازجذب آب را در PCT افزایش میدهد.
    در اصل دیورتیک های تیازیدی در افراد مبتلا به NDI کلیه را فریب می‌دهند تا آب بیشتری در PCT جذب کنند و اینگونه، حجم ادرار پایین می‌آید و مقاومت لوله های جمع کننده به ADH جبران می‌شود.

  3. 1.هایپو کلسمی و هایپوکالمی نرود در سیگنالینگ سلولی مهم هستند و نبودشون در اثر adh موثره.مثلا کلسیم در عمل آنزیم سازنده camp که در مسیر سیگنالینگ adh هست اثر داره و با نبودش کانال ها اکواپورین در غشا قرار نمیگیرند.با نبود پتاسیم پمپ سدیم پتاسیم عملش مختل میشه و باعث میشه سلول های جمع کننده کمتر به adh حساسیت بدن.کلسیم هم خب مکانسیم ترشحات در اکثر حاهای بدنه و همچنین نبود هردو با آسیب به تومور ها فکر کنم منتج به avp resistance بشه.
    ۲.استاد فیزیو ما گفتن تیازید استفاده میشه،درسته اول میاد دفع آب و سدیم رو میاره بالا و در ادامه این خودش با فعال کردن مکانیسم renin-angiotensin باعث کاهش gfr شده بدن هم میبینه اوضاع خرابه و کلا سیستم های جذبی رو فعال می‌کنه. تیازید استفاده شده در اینها انگار اثر اولش متناقضه ولی بعد اوکیه!!
    ۳.اگر درست بگم مکانیسم vmf بود که در نهایت باعث فعال شدن فاکتور viiiمیشود